سال 1383 بود و سازمانی پیر و خسته به نام غله کل کشور منحل شده بود. وظایفش را به شرکت بازرگانی دولتی ایران داده بودند، شرکتی که هنوز مادر تخصصی نشده بود و خودش از انحلال چندین سازمان و شرکت دیگر شکل گرفته بود. ایام، ایام واردات گندم، آرد 45 ریالی، ضایعات فراوان نان و غیره بود. در آن فضا چیزی که خیلی رخ می‌نمود، کم‌کاری فرهنگی در حوزه گندم، آرد و نان بود. امور فرهنگی در این حوزه، درخلای به بزرگی 70 سال غوطه ور بود، علی‌رغم اینکه اهمیت کار کاملاً ملموس بود، قوانین و مقررات اداری، اجازه کار در این حوزه را بسیار محدود کرده بود.

پس بر آن شدیم تا به دور از هرگونه وابستگی دولتی، سیاسی، جناحی و اداری، کاری انجام دهیم و با کمترین امکانات و حداقل هزینه، با توکل به هستی‌بخش جان‌آفرین، نیت کرده و وضوی عشق گرفتیم و کار را شروع کردیم.

نام این کار را گذاشتیم « نگاه هستی»....