سوالات مصاحبه استخدامی بانک تجارت سری پنجم

۲ نظر

سوالات مصاحبه استخدامی و تجربیات آزمون استخدامی بانک تجارت

سری پنجم

 

Naser

سلام به همه
امروز رفتم مصاحبه
اول رفتم زبان برای ارزی که زبانم خوب نبود
بعد رفتم برای تخصصی کلن تو دو تا اتاق مصاحبه میکردن من رفتم اتاق ۱ دو تا خانم بودن شروع کردن سوال روانشناسی و رفتاری پرسیدن
چرا بانک؟
برای ده سال آیندت چه برنامه ای داری؟
ویژگی تحویل دار خوب؟
اگر در محیط کار عصبانی بشی خشم رو میتونی کنترل کنی؟
کار چالشی انجام میتونی بدی؟
آخرین اخباری اقتصادی روز؟
من از مصاحبم راضی بودم

بعد رفتم ۳۶۰تا تست کامپیوتری رو زدم
سوالات عمومی رو روانشناسی رو جواب دادم


از من حتی یه سوال تخصصی در مورد رشتم حسابداری نپرسیدن خیلی نگران شدم

 

ارزوی استخدام، توکل به خدا
سلام داش ناصر ببخشید تا بعدازظهر شعبه بودم
بعدش خسته بودم اصلا نیومدم سایت
ببین اصلا تخصصی نمی‌پرسند
شما اصلا نزار اونا بپرسن
بزا روند مصاحبه دست خودت باشه ن اونا
من ۳تا نصاحبه بانک رفتم ملت و تجارت منابع انسانی و روانشناس آورده بودن و جو مصاحبه خیلی خوب بود و جفتشون قبول شدم
ملی هم همه میدونید دیگه ،، فقط یه ارزیاب بود حتی روانشناس هم نبود با اون طرز مصاحبه مسخره شون....خب بگذریم
بریم سراغ مصاحبه
شما زود برو نیم ساعت قبل از تایمی ک گفتن اونحا باش
اون تست شخصیت شناسی سیستمی ک ۵۲۰ تا سواله خودت باش ،دروع نگو، چون بعد از ۳۰۰ تا سوال واقعن دیگه نمیتونی ذهنتو کنترل کنی، سوالا تکراری میشه و به طرق مختلف ابعاد شخصیت شما سنجیده میشه و ضد و نقیض گویی فقط،به ضرر خودتونه پس همونی باشید ک هستید
بعدم یه خانم هس ک تست هوش میپرسه(مثل نسبت باد به هوا ک تو صفحات قبل منو نفس جان و پی جی همرو کامل نوشتیم)
میمونه مصاحبه ک خیلیدمهمه
قبل ازینکه برید تو پرونده تونو میدن داخل اول اونا پرونده رو میخونن بعد صداتون میزنن
شما در بزن
سلا خسته نباشید
بعد اجازه بگیر بگو اجازه هست بشینم
کیفتو رو میز نزار بزار زمین کنار صندلیتون
بعد دیگه اون جند دقیقه اول واقعن مهمه
خوب خودتو معرفی کن
مطمئنم هر آدمی تا اینجا رسیده انقد توانمند هست ک بتونه ک ورژن خوب از خودش تو مصاحبه ارائه بده
بعد ازمن جیز تخصصی نپرسید
یه ذره گفتیمو خندیدیم
سعی کن ریلکس خونسرد با اعتماد به نفس باشی
ببین با بچه طرف نیستیااا،،، بمن گف بهت میخوره سابقه کار داشته باشی گفتم نه ندارم ،،، الانم هرکسی تو شعبه بمن میرسه میگه تو قبلا جایی کار کردی؟؟یعنی خیلی با تجربه هستن تو ده دقیقه می‌فهمن چخبرع
اونا دنبال استخدام یک فرد کاری با نظم مرتب منظم اراسته باشخصیت هستن
پس بهشون نشون بده شما اینجوری هستی

 

برا قبولیم‌دعا کنید
سلام رفقا
منم عقیدتی رفتم سوالا که پرسیدن سخت نبود ولی مصاحبه کننده پافشاری میکرد که جواب تو درست نیست در صورتی که من درست جواب میدادم چیزایی ک پرسید میزارم شاید بدردتون خورد
اسم خودم پدر مادر برادرا
نماز سه رکعتی بخون
اگ ذکر رکوع سجده اشتباه بگی حکمش چیه
ولایت فقیه تعریف کن
قران خوندم
اسم مراجع تقلید
مرجع تقلید کیه
تشهد و سلام بخون
تو‌سلام نماز چجوری به جماعت وصل میشی
چه چیزایی روزه رو باطل میکنه
قلیون میکشی
نماز جمعه اخرین بار کی رفتی
نماز جماعت
امام جمعه شهرتون
امام جماعت مسجدتون
اسم رییس بانک‌مرکزی
شعار بانک‌تجارت
اینارو یادمه
ممنون میشم برام دعا کنین که این مرحله رو‌هم به خیر خوشی سپری کنم و در کنار هم همکار بشیم تو بانک‌تجارت

 

رضا
سلام دوستان صبی مصاحبه روانشناسی تخصصی داشتم
۵۰ نفر ۴۷ پسر ۳ دختر
اول رفتیم تستا روانشناسی مکعب و عدد و برعکس بگیم
بعد نسبت باد و هوا
انقلاب مشروطه
و چیزا تکراری ک بچه ها قبلا گفتن
یعد رفتیم تخصصی تو اتاقا همش روانشناسی میپرسیدن نوبت من شد بردنم اتاق جدید ققط تخصصی پرسید
صورت های مالی
استاندارد های حسابداری
نقطه سر ب سر
تاریخچه بانک تجارت
بانک هایی ک باهاش ادغام شدن چیه
ترازنامه چیه
بیست دقیقه طول کشید اما اونایی ک ققط روانشناسی ازشون پرسیدن حداقل ۴۵ دقیقه بعدش تموم شد مصاحبشون
۰۱/۱۱/۱۴۰۲

 

حدیث

مصاحبه ی عقیدتی من
خانم خوش رو و خوش برخوردی بودن اول از اطلاعات شخصی شروع کردن و بعدش احکام و عقیدتی و سیاسی
نماز های واجب؟هرکدوم چطوری خونده میشن؟واجبات رکنی و غیر رکن چیا هستن ؟اصول و فروع دین؟چه سوره هایی میخونی ؟نمازجماعت؟رکعت دوم برسی چیکار میکنی؟ مراسمای مذهبی شرکت میکنی؟اخریش چی بود ،کِی و کجا؟حجابت همیشه اینطوریه؟دلیل وجود رهبر ؟راهپیمایی کِی و کجا؟نماز جمعه کِی و کجا و هر چند وقت یک بار؟خطبه هاش درباره ی چی بودن؟اخرین سخنان رهبری؟نمازات قضا میشن ؟کدوم نماز بیشتر ؟ اوقات شرعی ؟نظرت درباره اغتشاشات و حجاب؟و.

 

OA

سلام حدیث جان
من تازه از مصاحبه عقیدتی اومدم
کلا از من مشخصات و اسم و شغل تک تک اعضای خانواده
گفت نماز جمعه و جماعت شرکت میکنی اگه بگی بله میگه امام جمعه شهر آخرین باری که رفتی توی خطبه ها چی گفت
کدوم مسجد میری نماز جماعت؟
نمازهای واجب
نماز آیات در چه مواردی و چطوری خونده میشه
اگه به رکعت دوم نماز جماعت برسی چطوری وصل میشی
غسل های مختص زنان
با چه غسلی میشه نماز خوند
در چه مواردی تیمم انجام میدیم
وضو بگیر و تیمم بکن
هدف امام حسین از قیام عاشورا
اسم چند نفر از یاران امام حسین در روز عاشورا
روز دانش آموز و جمهوری اسلامی چه تاریخیه
واجبات نماز
اگه رکوع رو فراموش کنی چی میشه
تشهد و سلام رو بخون
با چه دعایی بیشتر حس میکنی به خدا نزدیکی
حجابت چادره یا مانتو میپوشی
مبطلات روزه
غسل ترتیبی و ارتماسی رو بگو
چرا بانک رو انتخاب کردی رو اینم پرسید
اگه متاهلی میپرسه شغل و سابقه کار همسرت
اهل روزه ای؟
نماز میخونی؟ نماز قضا داری؟
آخرین سخنرانی که از رهبری گوش کردی در مورد چی بود؟

 

محمد

سلام دوستان تجربه روز مصاحبه بنده امیدوارم بدردتون بخوره


توی سالن ورزشی جمع شدیم و گروه گروه شدیم و مدارکمون رو‌ گرفتن


چهار اتاق مصاحبه بود که بصورت شانسی به یکی از اون ها میرفتیم و ازمون مصاحبه میشد

 


من نوبت های اولی بودم و وارد اتاق شدم و سلام احوال پرسی کردیم مصاحبه ده دقیقه طول کشید و این سوال ها رد و بدل شدند


مقداری پول دادند و گفتند بشمار بعد از این که شمردم گفت اینجوری پول نمیشمارند و کندی

اگه به این پول سالیانه ۱۸ درصد سود تعلق بگیره بعد از شش سال اصل و سود پول باهم چقدر میشه


مدیر عامل فعلی و قبلی بانک تجارت

 

محمدمممم

سلام به دوستان
امروز ۱۴۰۲/۱۰/۱۲ من برای مصاحبه رفتم
ساعت ۷ داخل سالن بودین که ۷ ونیم اومدن برگه دادن ک اطلاعات خودمونو باید مینوشتیم مدرک دیپلم و فوق دیپلم و لیسانس با معدل و سال و اطلاعات شخصی
بعد ۳ گروه شدیم حدود ۶۰ نفر بودیم
من گروه اول بودم
رفتیم تشکیل پرونده دادیم
و من اول رفتم برای مصاحبه
امروز اتاق مصاحبه من شماره ۲ بود که خیلی سخت گرفتن به من
واقعا انتظار این حجم رو نداشتم
اول خودمو معرفی کردم
لیسانس حسابداری ام
گفت سابقه کار داری گفتم بله ۴ سال
کارایی که کردم و شرکتهایی که بودمو براشون توضیح دادم
سوالات تخصصی شروع شد
بهای تمام شده و سربار و حسابداری که با توضیح و مثال گفتم براشون
۲ ۳ تا سوال تشریحی حسابداری پرسیدن گفتم چند ساله از درس دورم و سربازی بودم متاسفانه یادم رفته
در کل خیلی تخصصی رو سخت گرفتن و خیلی سوال درباره حسابداری از من پرسیدن
چندتا از بچه ها اومدن از مصاحبه ازشون پرسیدم گفتن ک هیچی سوال تخصصی نپرسیدن و اینکه اول ازشون پرسیدن سابقه کار دارن یا ن و سابقه نداشتن
شاید برای اینکه من سابقه داشتم اینقدر سوال پرسیدن و سخت گرفتن
بعد پرسید اگه اشتباهی بشه تو بانک و مشتری خیلی عصبی بشه و هر کاری کنی اروم نشه چکار میکنی
بعد گفت ۱۰ سال دیگه خودتو کجا میبینی
بعد گفت رئیس جمهور کیه
رئیس جمهور چندسال ی بار انتخاب میشه
شورای شهر چند سال ی بار انتخاب میشه
انتخابات مجلس چند سال ی باره
شورای نگهبان کارش چیه
خبرگان کارش چیه
مجلس کارش چیه
کار بانک چیه
ویژگی های کارمند بانک چیه
اخبار از کجا دنبال میکنی
الان چه جنگ هایی تو دنیا هست
اسم مدیرعامل بانک تجارت چیه
لوگو بانک تجارت چه شکلیه
چرا بانک انتخاب کردی
چرا بانک تجارت
چقد درباره بانک تجارت میدونی
و ی خانمی بود دقت کردم نشستن و حرف زدن و ظاهرو نگاه میکرد و به رفتارا دقت میکرد
اونم پرسید اخرین باری که عصبی شدی کی بود
چی باعث میشه عصبی بشی
عصبی بشی چکار میکنی
کار گروهی رو انجام میدی یا فردی
کارگروهی با کار تیمی چه فرقی داره
اگه با همکارت به مشکل بخوری و کارشو درست انجام نده چکار میکنی
واقعا خیلی سوال از من پرسیدن با چیزایی کا دوستان گفته بودن انتظار این همه سوال نداشتم
بعد رفتم برای تست روانشناسی که ۳۵۷ تا سوال بود یک ساعت زمان ک ی ربع بیشتر زمان نمیخواست
بعد خانم روانشناس سوال میپرسه
رابطه موتور. و ماشین
کتاب شفا نوشته کیه و در چه موضوعیه
مسافری ۲۵۰ کیلومترو تو ۵ ساعت میره سرعت متوسطش چقدره
شاهنامه اثر کیه
بازی اعداد
که از ۲ رقم شروع میشه تا ۸ رقم از من پرسید ک ی سری باید مثل خودش تکرار کنیم بعد تا ۸ رقم هر عددی میگه برعکس کنیم
تمرکز خیلی دلشته باسین برای اعداد
بعد بازی مکعب که فوقالعاده آسونه
و در اخر هم زیر چندتا عدد شکل های خاصی هست باید مثل اون الگوهارو پر کنین که آسونه و سرعتتون باید زیاد باشه
همین دیگه
ازشون پرسیدم گفتن حدودا ی ماه دیگه جواباش میاد و از طرف بانک زنگ میزنن بهتون اطلاع میدن
و گفتن ک نگران نباشین به امید خدا قبول میشین
و طبق چیری که من شنیدم برابر ظرفیت دعوت به مصاحبه شدن و حدودا ۶۰۰ نفر قبول شدن و دعوت به مصاحبه
و ۳۰۰ نفر هم ذخیره
انشالله بچه هایی که ذخیره شدن هم دعوت میشن خیلیا جاهای دیگه قبول شدن نمیان ایشالا که برای شما هم درست میشه و باهاتون تماس میگیرن
در کل وضعیت ظاهریتون مناسب باشه
استرس نداشته باشین
خوش برخورد باشین
لبخند بزنین
و اعتماد بنفس بالایی داشته باشین
همه کسایی که مصاحبه میکردن و روانشناسی میکردن فوقالعاده آدمایی با شخصیتی هستن و خیلی مهربونن اصلا نگران نباشین
ایشالا همه قبول میشیم و با هم همکار میشیم
برای من هم دعا کنین خیلی امید بستم به این کار خیلی نیاز دارم
ببخشید اگه طولانی شد
خواستم همه چیزو دراختیارتون بزارم شاید مفید باشه براتون

 

امیر
دوست عزیز
طبق تجربه ای که من دارم برا مصاحبه
شما بعد از تحویل مدارک و تایید شدن اونا وارد پنل مصاحبه میشید(البته ملت اینجوری بود)یه شخصی روانشناس هست که فقط رفتار شمارو زیر نظر داره و یک کلمه هم صحبت نمیکنه و دو یا سه نفر هم هستن که مصاحبه رو با شما شروع میکنن
عموما هم اول کار میپرسن که از خودت بیشتر برامون بگو
بعد از اینکه سر صحبت باز شد میرن سراغ سوالا
چرا بانک؟
چرا تجارت؟
مشتری عصبانی بیاد چیکار میکنی؟
رییس کارخلاف بخاد؟
کار بهتر پیدا شد میری؟
دوس داری با دوستات بری مسافرت یا تنهایی؟
آخرین کتابی که خوندی؟
موسیقی گوش میدی؟
در مورد بانک تجارت چی میدونی؟
وظایف بانک مرکزی؟
یه بانک تخصصی نام ببر؟
سپرده چیه؟
فرق پایا و ساتنا؟
اولین بانک خصوصی؟
بورس؟
پولشویی؟
سیاست های بانک مرکزی؟
رییس بانک مرکزی؟
مدیرعامل تجارت؟
تجارت چنتا شعبه داره؟
چنتا نیرو داره؟
در مورد محیط کار فعلیت توضیح بده
FATFچیه
یونیسف و یونسکو چین؟
بهره چیه سود چیه
چطوری مشتری رو راضی میکنی پولشو بیاره تجارت با این که مثلا رسالت سود بیشتری میده
موقعی که عصبانی میشی چیکار میکنی؟
و از این قبیل سوالات
موفق باشید

 

تجارت

من این هفته عقیدتی داشتم سوالات اینها بود.معرفی خودتون و خانواده و شرح مختصری راجع به زندگی شخصی.نحوه وضو و تیمم_خوندن یک سوره از قرآن_اصول و فروع دین و تفاوتشون با همدیگه_نماز ایات و نحوه خوندنش_نماز مسافر و حدترخص_مرجع تقلیدت چه کسی هست_ارکان نماز و اینکه چه تفاوتی با غیر ارکان دارند_شکیات نماز_نماز احتیاط_سجده سهو_تسبیحات اربعه_اختیارات ولی فقیه_شرح مختصری راجع به ولی فقیه_قوای سه گانه چی هستن و الان ریاستشون بر عهده چه کسی هست_وظایف مجمع تشخیص مصلحت نظام_وظایف شورای نگهبان

 

مطهره \ذخیره تجارت (فناوری اطلاعات)

 

برای مصاحبه تخصصی خیلی منو به چالش کشیدن چون متاهل هستم و یه بچه دارم همش در مورد اینکه همسرت راضی هست یا نه اگه مخالفت کرد الان میگه راضی هستم برو بعدا مخالفت میکنه و.. هر جواب من برابر با یک از سوال از طرف اونا
قطعا دوستان مجرد اینقد به چالش نمیکشونن
سوالی رو بی جواب نزارید به یه چیزی ربطش بدید

معرفی کوتاه و کامل داشته باشید داستان تعریف نکنید
در مورد خانواده و مشخصات کامل و سال تولد و رشته تحصیلی اعضای خانواده پرسیدن
رییس بانک گفت اگه پسر تب شدید گرفت من اجازه ندادم بهت پدرشون نتونست نگهداریش کنه گفتم میگم مادر یه تایمی پیشش باشه تا بعد من برم گفتش نه اگه مادرت هم نتونست بگیره و.. خیلی سعی میکردن عصبانی بشی ولی من همش سعی میکردم خودمو کنترل کنم تا جایب که تونستم جواب دادم وسط حرفت میپریدن یه سوال دیگه میپرسیدن
گفت ترجیح میدی تنها جایی بری ؟که من سریع متوجه شدم گفتم نه من خیلی دوست دازم گروهی ودسته جمعی همیشه برم جایی کلا شلوغی رو بیشتر دوست دارم
گفت دقت کردی میری جایی بهت اجازه نمیدن کارت بکشی میگن نه فقط نقد به نظرت چرا ؟گفتم خب برای اینکه مالیات ندن این کارو میکنن
اهل اخبار گوش دادن هستی از کجا پیگیری میکنی
وضع اقتصاد چه طوره ؟
بانک میای تنش داری تو خانواده برات سخته شما خانمی مادر هستی برو مهارت یاد بگیر برو همون در مورد رشته تحصیلیت توی همون حوزه کاری کن و... فضای بانک خوب نیست همش سعی بر این داشتن که من یه عکس العملی نشون بدم
اهل شعر و کتاب خوندن و... اینا هستی ؟آخرین کتاب که خوندی چی بود ؟
چه ورزشی میکنی؟
دیگه یادم نمیاد

 

ساری

 

دوستان من امروز ۳۰ خرداد مصاحبه بودم
بعد از تحویل مدارک و تشکیل پرونده یا میفرستنتون سالن روانشناسی، یا اتاق مصاحبه
پشت سیستم میشینید و طی یک ساعت باید به ۳۷۵ سوال روانشناختی مربوط به خودتون جواب صادقانه بدید (سعی کنید اگر برونگرا، اجتماعی، صبور و طرفدار کار گروهی نیستین خودتونو اون شکلی نشون بدین)
بعدش تو همون سالن پشت یه میز در مقابل یک نفر میشینین و طرف ازتون یه سری سوال عمومی، ریاضی و اجتماعی میپرسه (حدود ۱۰ سوال) و بعدش تست نوشتن اشکال اعداد یک تا ۹ (هرعدد یه شکل منحصر به فرد داره و شما باید تو ۹۰ ثانیه شکل هر عدد رو زیر اون بکشید) و بعد تست تکرار اعداد (از دو رقمی تا ده رقمی و سپس تکرار معکوس) و بعد تست مکعب (چندتا مکعب شبیه به هم و دورنگ دارین و شکل مورد نظر رو باید تو تایم کم تشکیل بدید)
معمولا سه نفر نشستن که یک روانشناس، یک بانکی و یک فرد دیگه. سوالات با گفتن بیوگرافی توسط شما شروع میشه (کامل حقیقت رو بگین و اگه طرف داشت از حربه عصبانیت یا حق به جانب استفاده میکرد اصلا تمرکز خودتونو از دست ندین) سوالات مربوط به بانک هم با چرا بانک؟ شروع میشه و معمولا چرا بانک تجارت؟ مشخصه هاش؟ فرق بانک و شعبه؟ دستور غیرقانونی مافوق؟ کسالت فرزند؟ و این قبیل..
در کل اگه مسلط بر اطلاعات خودتون و زبان بدن و تکنیک های ارتباط چشمی و لبخند و اینا باشین بیشتر خوششون میاد
موفقیت تو مصاحبه به نظرم تو سه تا کلمه صداقت، تسلط و خوشرویی خلاصه میشه.
به امید موفقیت

 

حانیه

 سلام دوستان من امروز ازمون مصاحبه داشتم اول بگم که اصلا سخت نیست و استرس نگیرین.
اولین مرحله تست روانشناسیه که حدود ۴۰۰ تا تست انجام میدین با کامپیوتر که کاملا به شخصیت خودتون بستگی داره جوابش.

دومین مرحله یه نفر از شما تست هوش و سوالایی میپرسه.از من این سوالا شد:
امیر کبیر نخست وزیر کدام پادشاه بود؟
لیبی در کدوم قارست؟
نسبت هیدروژن و اکسیژن؟
و دوتا سوال ریاضی خیلی آسون
و در اخر دوتا تست سرعت بود که یکیش مکعبو طبق تصویر میچیدی و دومی این بود که باید نماد اعدادی که بهت دادنو زیر اعداد بنویسین.( اصلا این دو مورد نیاز به تمرین نداره راجبشم تو گوگل تحقیق نکنین جون انقد اسونه که نیازی نیست حالا رفتین متوجه میشین).
و در اخر چنتا عدد که از ۳ رقم تا ۹ رقم بود که تکرار کنین و برعکسشو بگین.(اینو تمرین کنین از قبل برای تمرکز اونجا خوبه)

سومین مرحله برای کسایی که خودشون بخوان هست که زبان انگلیسی بلد باشن میگن و تست میدن ،یه نفر ازم سوالای جنرال خیلی راحت و اسونی پرسید که عالی بود مثل از خودت بگو،چنتا خواهر برادر داری و ازشون بگو و … در اخرم دو خط خیلی اسون داد که بخونی و ترجمه کنی (خیلیم کمک میکنن خودشون).

چهارمین مرحله برای من مصاحبه بود که سه نفر بودن هر کدوم چنتا سوال پرسیدن که بازم به نظرم خیلی اسون بود.
سوالایی که از من پرسیدن:
اگر یه نفر عصبی بیاد بانک چیکار میکنی؟
اگر مدیریت بخواد کاری انجام بدی که قانونی نیست چیکار میکنی؟
چند ساعت میخوابی؟
نسب های مالی
چرا بانکو انتخاب کردی؟
و ازین قبیل سوالا که سخت نبود واقعا و فک کنم ۲۰ دقیقه مصاحبه طول کشید.


(این مراحل برای همه یکی نیست یعنی بعضیا شاید اول برن مصاحبه و اخر تست بدن)

برااتون ارزوی موفقیت دارم و امیدوارم خودمم قبول شم

 

زهرا

 سلام دوستان
روزتون بخیر
یکم ناراحت بودم سر همون مسئله شناسنامه توی تحویل مدارک
و این باعث شد دست و دلم به تایپ کردن تجربه مصاحبم نره الان میخوام براتون بنویسم
من اول رفتم اتاق ۲ مصاحبه یه آقا و دوتا خانم بودن با خوشرویی سلام کردم و نشستم بهم گفتن ماسکتو دربیار دراوردم و آقاعه پرسید خودتونو معرفی کنید منم خودم و خانوادمو معرفی کردم و یکم توضیح دادم بعدش از تجارت کاریم پرسیدند منم گفتم بهشون گفتم فلانجا کار میکردم که دیگه ادامه ندادم چون مرتبط با رشتم نبود بعدش فلان شرکت رفتم شرایط حقوقش خوب نبود آمدم بیرون و بعدش رفت فلان شرکت اونجا هم محیطش خیلی خیلی بد بود و من خیلی برام محیط مهمه و به خاطر محیط کاری، بانک رو انتخاب کردم، بعد یکی از خانمها پرسید گفت ۵ سال آینده خودتو کجا میبینی گفتم من الان ۲۵ سال تمام دارم اصلا بگیم ۲۶ دوسال وقت دارم که بتونم بانک قبول بشم این بانک هم نشد انقدر آزمونهای بانکهای دیگه رو میدم تا بالاخره قبول بشم گفتن پس فقط بانک میخوای دیگه گفتم بله فقط بانک چون محیط برام خیلی خیلی مهمه
بعدش گفتند از حقوق و مزایای بانک خبر داری گفتم تقریبتا بله گفتند سختی های این کار رو میدونی گفتم بله توضیح دادم و اینها بعد یه خانمه پرسید اگر ارباب رجوع بیاد داد و بیداد کنه تو چیکار میکنی گفتم سعی میکنم آرومش کنم و حقو بهش میدم و سعی نمیکنم به اون ناآرامی اون شرایط دامن بزنم و بدتر بشه گفتن نه اروم نمیشه اصلا خودکار پرت میکنه سمت باجه گفتم در این صورت از یک همکار باتجربه کمک میگیرم
بعدش گفتن اخبار رو دنبال میکنی گفتم بله اخبار عمومی رو از فضای مجازی
بعد پرسیدن چند ساعت میخوابی گفتم ۱۲ میخوابم ۸ بیدار میشم
پرسیدن برونگرایی یا درونگرا گفتم هر دو ولی بیشتر برونگرا بعد پرسیدن وظایف تحویلدار چیه گفتم دریافت و پرداخت وجه و اینکه رازداری و صداقت و دقت تو این شغل مهمه چون با اعداد و ارقام در ارتباط هست
بعدش ازم تشکر کردند و آرزوی موفقیت کردند و رفتم مصاحبه روانشناسی تستها رو جواب دادم بعدش هم رفتم پیش خانمه که سوال روانشناختی پرسید همون ضرب المثل که برای من با یک گل بهار نمیشه رو پرسید یعنی چی انقلاب مشروطه‌ زمان کدام پادشاه بود و دو سوم مبلغ یه چیزی ۴ هزار تومنه قیمت کلش چقدره و سوال متوسط سرعت رو پرسید و رابطه شمال و جنوب و تکرار اعداد رو که باید به ترتیب و برعکس میگفتیم که جواب دادم و خانمه با خوشرویی گفت موفق باشی و تمام. اومدم پیش اون خانمه که بچه ها رو طبق لیست میفرستاد مصاحبه بهم گفت کدوم اتاق بودی گفتم همه مصاحبه هام رو انجام دادم نگاه به لیستش انداخت گفت برو بسلامت عزیزم انشاالله باهاتون تماس میگیریم.

 

جواد

 من هفته قبل مصاخبه داشتم اولش میری مدارکت تحویل میدی بعدش میگن اگر ددس داری اول برو مصاحبه روان شناسی بعدش تخصصی یا برعکسش ....سوالات روان شناسی که نمیخواد فکر کنی همون لحظه هرکدوم به ذهنت درست میاد بزن بعدش تویه هپون اتاق یه خانم سوال اطلاعات عمومی و هوش میپرسه مهم نیست استرس نداشته باش تا ۶رقم تکرار میکنه بعد میگه بگو و بعدش چنتا عدد میگه برعکسش باید بگی ابنو میتونی تویه خونه هپ تمرین کنی که اماده باشی بعدش ۹تا مربع هست اسم بازیه نمیدونم یه عکس نشونت میده میگه درستش کن با این مربع ها بعد هم میگه ۹۰تومن پول یه کالایی هست اگر ۲۰درصد تخفیف داشته باشه چقدر قیمتشه تموم میری برای تخصصی و سوال سخت نمیپرسن سوال های عادی اگر تو گروه بانک تجارت باشین تلگرام اسمم javad اونجا میتونم کامل بگم چیاست اینجا طولانی میشه تااید نمیکنن خودت معرفی کن اگر کسی فوشت بده عکس العملت چیه اطلاعات حساب کسیو میدی به اشناهات اعصای خانوادت چیکار میکنن دوس داری تویه شغلت به کجا ها برسی چرا بانکو انتخاب کردی اگر مشکلی پیش بیاد کارتو ول میکنی بری کارتو یا بچت مریص باشه کارتو ول میکنی بچتو ببری بیمارستان وووووووو

 

اعظم_ اقتصاد

 ادامه مصاحبه
گفتم سالی کنکور دادم، تربیت معلم خیلی نیرو میگرفته ولی من چون علاقه نداشتم انتخاب نکردم (گفتم مثلا درحد چهل درصده علاقم ب معلمی) ولی اقتصاد رو انتخاب کردم ک کارمند بانک بشم....
این رو هم گفتم ک اگر کارمند بانک بشم بعد از بیست سال و بعد از سی سال کارکردن باهمون انرژی ای میرم سرکار ک روز اول رفتم...
خانم روانشناس گفتن همسرت سیگار یا قلیون میکشه، گفتم نه، گفتم سیگار و قلیون خط قرمز منه...
گفتم یکی از دلایلی ک همسرمو قبول کردم این بوده ک خودش و خانواده اش اهل این چیزا نیستن...
خانمه گفتن کی عصبانی شدی
گفتم من معمولا بیشتر عصبانیتم ب این صورته ک کلافه میشم و میریزم توی خودم و هیچی نمیگم...بعد یه ذره فکر کردم و گفتم اخرین بار عیدی بوده ک همسرم خسته بوده و از محل کارش اعصابش خردبوده و خسته بوده و بامن دعوا کرده، منم سکوت کردم و کوتاه اومدم و هیچی نگفتم...
من یه جاخراب کردم
اولی ک وارد شدم، ب سه نفر جداجدا سلام کردم، خسته نباشید گفتم، بعد گفتن بفرما،اجازه خواستم ک کیف و پوشه ام رو بذارم روی میز...
بعد ک نشستم، یکی از اقایون ازم خواستن ک شروع کنم...من گفتم بسم الله الرحمن الرحیم...بعد دیگه اینقدر خوشحال بودم بغضی شدم و سکوت کردم...خودشون متوجه شدن..خانم روانشناس گفتن بیا اب بخور، بلند شدم اب و لیوان رو برداشتم، داشتم اب میریختم دستم میلرزید
بعد اقای وسطی گفتن ازدواج کردی، چ سالی ازدواج کردی، من دیگه کامل توضیح دادم و خیلی راحت ارتباط گرفتم و دیگه دستم نمیلرزید...
آخر مصاحبه هم ک دیگه سوالاتشون تموم شده بود، گفتم من میتونم یه جیز بگم، اقای وسطی گفتن دوچیز بگو، گفتم واقعا خداروشکر (دوباره اینجا بغضی شدم از شدت خوشحالی) بعد گفتم من خیلی برای این لحظه انتظار کشیدم، گفتم ازقبل از اینکه ازمون بدم امید ب قبولی داشتم، وقتی ک ۱۸ شهریور نتیجه هااومده،اول دیدم نوشته حداقل امتیاز موردانتظار را کسب کرده اید، زنگ زدم ب نادرم از شدت خوشحالی دادمیزدم ک قبول شدم، بعد ک دوباره نگاه کردم دیدم نوشته در اولویت نیستید و انگار یه کاسه اب داغ ریختن روی سرم ولی همچنان امیدوار بودم، گفتم من ازاونموقع یعنی هشت ماه و نیم‌ منتظر موندم، گفتم خداشاهده نه بخاطر درامدبالایی ک نسبت ب جاهای دیگه داره، نه بخاطر پرستیژ، نه بخاطر امنیت شغلی، فقط ب خاطر علاقه ای ک ب این شغل دارم...
بعد گفتم از خانواده بزرگ تجارت ممنونم ک آزمون گرفتین و برای کل کشور نیرو گرفتین و تفکیک شهر نکردین و منو ب نصاحبه دعوت کردین و گفتم از شما ممنونم ک وقتتون رو دراختیار قراردادین و ب حرفام توجه کردین...
اقای وسطی گفتن ان شاا...ک قبولی...بعد من گفتم خیالم راحت باشه، سی چهل روز استرس نکشم؟ خانمه گفتن تستای روانشناسی هم هست ک تعیین میکنه...خانمه گفتن شاید یه جیز رو دوست داشته باشی ولی ب صلاحت نباشه...سر همین حرف میگم نکنه ردم کنن

 

باران

سلام امروز مصاحبه تخصصی پنل ۴ بودم خیلی کوتاه بود و سوال خاصی نپرسیدن.خیلی هم رفتار خشکی داشتن.توی سوالات عمومی:
شش کارگر کاری را در شش روز انجام میدهند‌چند کارگر در نصف روز؟جنسی ۷۰ تومنه با بیست درصد تخفیف چقد میشه؟
جا نماز آب کشیدن ینی چی؟کوه های آلپ در کدام قارست؟بزرگترین سوره قرآن؟

 

تجارت پی

 سلام دوستان من امروز مصاحبه تخصصی بودم که تجربه خودم رو واسه دوستانی که از این به بعد مصاحبه دارن به اشتراک میذارم
مرحله اول همگی توی یه سالن نشستیم و حدود ساعت ۷ و نیم یه سری فرم ۵ صفحه ای بهمون دادند واسه تکمیل مشخصات شخصی،تحصیلی و سوابق کاری
بعد از تکمیل فرم ها به رستوران مجموعه رفتیم واسه تحویل مدارک که اگر کار تکمیل فرم هاتون زود تموم بشه اونجا خلوته و زودتر کار تحویل مدارک واستون انجام میشه
بعد از تحویل مدارک من رو فرستادند یه سالن دیگه واسه انجام تست های روانشناسی
واقعا چیز سختی نبود که بخواید نگرانش باشید فقط همین که یه آدم نرمال و طبیعی باشه میتونه راحت همه رو جواب بده
بعد از تست های روانشناسی توی همون سالن دو تا خانوم نشسته بودن که سوالات اطلاعات عمومی و ریاضی میپرسیدن
سوالات تقریبا تغییر کرده بود و اون چیزایی که از من و چندتا از دوستان دیگه پرسیده بودن اینا بود:
۱-پایتخت مالزی؟
۲-نهج البلاغه توسط چه کسی گردآوری شد؟
۳-بهارستان اثر کیست؟
۴-تابلوی لبخند ژکوند اثر کیست؟
۵-ضرب المثل پاش به دریا برسه دریا خشک میشه کنایه از چیه؟؟
۶-چرا از بعضی مشاغل مالیات بیشتری گرفته میشه؟؟
۷-قیمت دو سوزن ۵ ریال قیمت سه جین (۶تایی) سوزن چقدر میشه؟
۸-قیمت یک بسته چای ۷۰‌هزارتومنه.قیمتش با ۲۰ درصد تخفیف چقدر میشه؟
۹-رابطه تنبیه و پاداش
۱۰-رابطه تخم مرغ و بذر
۱۱-شباهت دلفین و ماهی
تو مرحله بعد تکرار اعداد هست که از سه رقم شروع میکنن و باید پشت سرش همونو تکرار کنیم و بعد میگن هر چی من گفتم برعکسش رو بگو
مرحله بعد علامت گذاری اعداد هست که زیر هر عدد باید علامتش رو بنویسیم
و یه مرحله هم کنار هم گذاشتن مکعب ها طبق الگو هست
در کل خیلی راحته و هیچ گونه استرسی نداشته باشید
بعد برگشتیم همون سالن تکمیل مدارک واسه مصاحبه تخصصی
واسه مصاحبه تخصصی هم بسیار خوش برخورد و با شخصیت بودند
اگه یک صدم‌ هم‌استرس داشته باشید همون اول تموم میشه
یه معرفی ازم خواستند و بیشتر مصاحبه حول سابقه کاریم طی شد
درباره اخبار روز سوال پرسیدند.تاثیر تحریم ها بر بانک ها و اقتصاد.و اینکه واقعا روند مصاحبه رو خودتون پیش میبرید هرچیزی اول کار مطرح کنید دنبال همون رو میگیرند و از اون بحث سوال میپرسن
در کل اگر راحت بگیرید راحت میگذره واستون
امیدوارم در پایان روند مصاحبه چه اصلی ها و چه ذخیره ها همه کنار هم مشغول به کار شده باشیم

 

کاربر

 تجربه مصاحبه تخصصی ۲۳ آذر ۱۴۰۰(امروز)
مثل بقیه دوستان اول رفتیم سالن ورزش و چندتا برگه دادن پرکردیم
بعدش رفتیم به یه ساختمون دیگه که به دوتا صف تقسیم شدیم
ما نرم افزاری‌ها یه صف و بقیه توی ی صف دیگه
بعد یه خانوم بود که یکسری رو فرستاد اول برن تست روانشناسی و یکسری هم مصاحبه تخصصی

من اول رفتم مصاحبه تخصصی توی اتاق شماره ۴ که ۲تا آقا و ۱ خانم بودند
اول خانم روانشناس گفت خودتو معرفی کن، کجا کار کردی، هدفت برای ۵سال آینده چیه، تو خانواده فامیل بانکی داری یا نه،نقطه قوت و نقطه ضعفت چیه
بعدش اون ۲تا آقا چندتا سوال تخصصی درباره نرم افزار و برنامه نویسی پرسیدن( کجا کار میکنی، با چه زبانی بزنامه نویسی میکنی از چه پایگاه داده‌ای استفاده میکنی و...)

بعد از مصاحبه تخصصی رفتیم برای تستای روانشناسی که حدود ۳۶۰ تا نست بود و توی ۱ساعت باید جواب میدادیم
بعد از اون یه خانمی تکرار اعداد رو پرسید که حالت عادی رو تا ۸ رقم و حالت معکوس رو تا ۷ رقم جواب دادم
بعد ازون تست مکعب ها بود که دوتا مکعب میده باید طبق الگو بچینیم
پازل اعداد هم دقیقا همون چیزی بود که دوستان از قبل گفته بودن
سوالات عمومی هم اینا رو پرسید:
دوسوم دوچرخه ۱۲ تومنه مبلغ کل چقدره؟
جنسی ۹۰ تومنه اگه ۲۰درصد تخفیف بخوره چقد میشه؟
ارغنون از کیه
آبشار نیاگارا کجاست
خواجه عبدالله انصاری چکاره بود
موش و گربه از کیه
پایتخت ارمنستان کجاست

درنهایت ب نظرم روند مصاحبه خوب پیش رفت و امیدوارم همه باهم قبول بشیم

دعا کنید برام لطفا

 

ارش حسابداری
سلام دوستان خسته نباشین من امروز مصاحبه تخصصی بودم حسابداری رباط کریم
منم مثل رضا اتاق دو بودم اولین نفری بودم ک رفتم مصاحبه تخصصی دو تا خانوم و یه اقا بودن بیشتر اقا سوال میبرسید اول خودمو معرفی کردم بعد این سوالات رو برسید
۱:حقوق چه قدر برات مهمه؟
۲:اخبار روز رو چک میکنی؟چند تا از اخبار رو بگو ؟
۳:تا حالا کاری تو زندگی کردی ک به خودت افتخار کنی؟
۴:اخبار چ تاثیری رو کارمند بانک داره؟
۵:مطالعه داری؟
۶:اوغات فراغت چی کار میکنی؟
بعد اون خانومی ک وسط نشسته بود سوال کرد
۱وظایف بانک تو اقتصاد چیه؟
۲:بانک حوب چه بانکیه؟
تو کل مصاحبه هم روانشناس و اون یکی خانومه سرشونو ب نشونه تایید تکون میدادن و لبخند میزدن امیدوارم خوششون اومده باشه اخرشم تشکر کردم و خداحافظی سوالات هم در همین حد بود به من کسی نگفت ماسکتو دربیار من خودم بهشون گفتم میتونم ماسکمو دربیارم گفتن باه خواهش میکنم خیلی برخوردا خوب بود راستی اون اقا هم اصلا سرشو بالا نمیاورد همش سرش تو کاغذا بود سوال میکرد بیشتر مصاحبه رو ایشون جلو میبرد
بعد من رفتم برای سوالات روانشناسی ک یک ساعت وقت دادن ۳۵۷تاسوال ک وقت اضافه هم اومد نگران نباشین
بعد رفتیم پیش خانم روانشناس این سوالات رو پرسید
۱:مولف نهج البلاغه
۲:پایتخت امارات
۳:نسبت تنبیه و تشویق. ۴:شب دراز است و قلندر بیدار؟
قیمت ۲سوزن ۱۵تومن قیمت دو جین چ قدر؟
متوسط سرعت حرکت ۷۵کیلومتر ۵۰کیلومتر رو تو چ مدت طی میکنیم؟
بعد تکرار اعداد بود و جایگذاری علائم جای عدد و در اخرم بازی مکعب همش اسون بود جاهایی ک احساس کردم مهم تر بود رو بیشتر توضیح دادم بقیش واقعا ساده بود همتون به راحتی انجامش میدین فقط ب نظرم خودتون باشین کافیه
همین رسیدم گفتم توضیح بدم امیدوارم به دردتون بخوره و برام دعا کنین انشاالله به رودی هممون مشغول میشیم

 

در جستجوی خوشبختی

سلام خدمت دوستان.
تجربه عقیدتی استان مازندران.
تقریبا چیزی در حدود چهل دقیقه طول کشید.
آدم خوش برخورد و خوش صحبتی هستن و زیاد سخت نگیرید.
و تمرکز تون بیشتر تو سخنوری(حفظ ادب) باشه تا توی حفظ احکام.
حالا موضوعات مهم همینا هستن که میگم.
مرجع تقلید ولی فقیه تفاوتشون.
نماز جمعه.
تایم اذانم بدونین .
فعالیت های فرهنگی اجتماعی ورزشی
اطلاعات راجب خانواده
سابقه کار
بسیج نماز جماعت
امام جمعه
سیاست های ایران در منطقه.
چشم انداز اقتصادی.
اخبار روز هم بدونین.
همیشه اینجوری لباس میپوشی؟
حالا چنتا سوال هم راجع به بودجه پرسید که خودم گفتم و بحثو اونجا کشوندم.
خلاصه که آرزوی موفقیت دارم واسه تمام بچه های این سایت
و تمام کسایی که زحمت کشیدن
التماس دعا دارم از دوستان.

 

عقیدتی
سلام بچه ها
استان گلستان. رشته حقوق
مصاحبه تخصصی ۲۲ آبان
تحویل مدارک ۱۰ آذر
عقیدتی ۲۰ آذر

سوالاتی که عقیدتی پرسیدند:
-معرفی خود و کل اعضا خانواده
-از دیپلم به بعد چیکار کردی. از دانشکاه به بعد چی. از بعد سربازی چطور
-عضو بسیجی
-پایگاه و مسئولش و کجاست و چیکار ها کردی
عضو سازمان دیگه ای بودی یا نه.
-مثام فرهنگی و ورزشی و ...
نماز میخونی
-نماز های واجب
-نماز ایات
-تیمم روی چه چیزایی میشه کرد. تیمم کن
غسل چطور
-رکوع یادت بره چی میشه
-رکن های نماز رو بگو
-ذکر تشهد
-ذکر رکوع
-نظرت در مورد ولی فقیه
-با چه کارهایی تبعیت کنیم از ولی فقیه( راهپیمایی و انتخابات رو حتما بگین)
-راهپیمایی میری
-توی بانک مشتری عصبی بیاد چیکار میکنی
-همکارت کار خلاف کنه چیکار میکنی
-اخر وقت کاری هنوز تایم اداری هست ولی حال نداری. مشتری بیاد کارشو انجام میدی؟
چیز خاصی نبود.
انشاءلله هرررچی صلاحه...
دم همتونم گرممم

 

مهسا

 بچه های مازندران من امروز مصاحبه عقیدتی رفتم.من ساعت ۱۰بودم. مثل اینکه یک نفر قبل من مصاحبه داشت البته من اصلا ندیدمش نمیدونم خانوم بود یا آقا.
یک خانوم هم بود که تحویل مدارک اومده بود.
سوالاتی که از من پرسیدند این ها بود:

اول اسم و نام پدر بعد گفتن یه معرفی از خودت و خانواده ت بگو. شغل پدر مادر و همسر و...
سابقه کار داری؟عضو بسیج یا تشکل های خاصی هستی؟خانواده چی؟ کلا خانواده ت چقد مذهبی هستن؟ تو تشکلات خاصی هستند؟ دوران دانشجویی چطور عضو تشکل‌های دانشجویی بودی؟ کجا درس خوندی؟ خانواده چقدر به اخلاقیات اهمیت می‌دهند؟ خودت چقدر مذهبی هستی؟همیشه چادر میذاری؟همسرت با چادری بودند مشکل نداره؟ پیش نامحرم ها تو خانواده چجوری هستی؟نظرت در مورد ولایت فقیه چیه و ولی فقیه ما الان کیه قبلا کی بود؟ امام زمان پس چی؟ که باید بگی اول امام زمان اول ولی و سرپرست همه ی ماست بخاطر غیبت ما باید جایگزین داشته باشیم.
نماز جماعت خوندی؟اسم مسجد محله تون؟ نماز جمعه میری؟ امام جمعه کی هست؟ قبلی کی بود؟ آخرین بار کی رفتی؟ قبل اون کی آخرین بار رفتی؟ راهپیمایی رفتی تا بحال؟ آخرین بار کی رفتی؟مسیرش از کجا تا کجا بود؟تا بحال کسی جلوی تو از رهبری انتقاد کرده؟ تو خانواده؟ تو دوستان؟ اگه جلوی تو از رهبری بد بگن چه واکنشی نشون میدی؟

این همه سوالاتی بود که یادم میاد.اقایی که مصاحبه می‌کرد یک شخص مسن و مهربون بود. کلا یکجوری سوال میپرسید که خیلی راحت جواب بدی و حس نکنی داره مصاحبه میکنه. هر جوابی که میدادم هم تو یه برگه مینوشت.
۳۵ دقیقه تا ۴۰ دقیقه طول کشید.خلاصه سوالات خوب بود و اصلا سوالات احکام نپرسیدند.بیشتر سوالات حول محور رهبری و ولایت فقیه بود.
از یک آقایی که اونجا مسئول بود پرسید بقیه دوستان که ارائه مدارک بودن مصاحبه شدن یا نه گفت فردا پس فردا بهشون تماس میگیریم و دعوت می‌کنیم برای گزینش. و گفت شما جز نفرات اول هستید که مصاحبه شدید.
این همه تجربه من از گزینش بود. امیدوارم بدردتون بخوره.
همگی موفق باشید!

 

 ممد بچه اصفون

 سلام دوستان
خب یکشنبه عصر اصفهانیارو دعوت کردن به معارفه برای فرداش یعنی دوشنبه، و گفتن با کت شلوار بیاید. و خانما با لباس اداری
صبح دوشنبه رفتیم امور کارکنان، یه گردن اویز که روش نوشته پرسنل در حال اموزش، و یه برگه ی نظر سنجی نسبت به دوره اموزش بهمون دادن. بهمون گفتن دفعه بعدی که اومدیم، از همه مدارکت دو سری کپی و چهار قطعه عکس جدید با کت شلوار بیار. گفتن منتظر باشین
بعد از یکساعت یکی یکی صدامون کردن و سه تا نامه بهمون دادن. یکی برای عدم سو پیشینه که باید برید دفتر قضایی عدم سوپیشینه بگیرین. یکی برای تست اعتیاد. یکی برای طب کار
خب به ما ساعت نه و نیم صبح گفتن برید هرکدوم از این سه تا رو که میتونید پیگیری کنید و ساعت ۱۱ونیم بیاید برای معارفه. ما رفتیم برای سو پیشینه اقدام کردیم. نامه رو دادیم مسول دفتر قضایی، بدون نوبت راهمون انداخت. بیست هزارو پانصد برای اینکار گرف. و یک مهر روی نامه ی بانک زد و گفت برید و وقتی یه پیامک براتون اومد که سوپیشینتون روی ثناتون قرار گرف بیاید اینجا تا عدم سوپیشینتونو پرینت کنیم و مهرشده بهتون بدیم. اگه ثبت ثنا نکردین باید قبلش ثبت ثنا کنید. من ثبت کرده بودم قبلا.
بعدش رفتیم مدیریت شعب برای معارفه.رفتیم سالن اجتماعات نشستیم و یه اقایی توضیحات لازم رو بهمون داد. و گفت ساعت یک کنفرانس انلاین شروع میشه و قبلش حرفاشو زد بهمون. کنفرانس ویدیوییم چیز خاصی نداشت و تموم شد رفت. به ما یه گل دادن، یه خودکار، یه دفترچه، و یه برگه که سایت اموزش تجارت رو روش نوشته بود. لوح تقدیرمونو ندادن، گفتن مدیر منطقه نیسش و گفته خودم میخام باشم بعد بهشون بدم
بعدشم گفت باید کت و شلواری که ما میپوشیم بخرین و دوتا مغازه معرفی کردن ک بریم بخریم.گفتیم برامون مقدور نیس پولش، گفتن ب ما چه.
بعدش گفت بیاید دنبالم همه دوایرو توضیح داد توی همه طبقات، دو ساعت طول کشید.
بعدش خسته و کوفته رفتیم خونه.
فرداش رفتیم تست اعتیاد. ۱۱۵هزار گرف تست اعتیاد گرف گف برید دو ساعت دیگه بیاید جوابشو بگیرید
بعدش توی این فاصله رفتیم طب کار. ۳۱۰هزارتومن گرف، اولش نمونه خون و ادرار دادیم. بعد پرونده تشکیل دادیمو پرونده رو دادن بهمون گفتن برید توی این اتاقا. اول بینایی سنجی رفتیم. بعد تست شنوایی یا اودیومتری. بعد نوار قلب و سنجش قد و وزن، بعدشم معاینه ی نهاییه پزشک که فشار خون رو میگیره، وبا گوشی میذاره روی سینتو میگه نفس نکش، بعد پشت کمرت میذاره میگه نفس بکش بعد میگه جورابتو بده پایین پاچتو بده بالا یبار بشین و پاشو. بعدشم رفتیم یجا پروندمونو گرف یه رسید بهمون داد گف بهتون اطلاع میدیم که کی بیاید جوابشو بگیرید
بعدش که من رفتم جواب تست اعتیادمو بگیرم تست اعتیادم مثبت شد.گف چیزی مصرف میکنی؟ گفتم نه. گف مورفین تستت مثبت شده.گفت دارویی چیزی خوردی؟ گفتم مثلا چی؟گفت کدئین. گفتم اره سه روز پیش کدئین خوردم. گفت کدئین که بخوری سه تا پنج روز اثرش میمونه. بعدش گفت ۳۴هزارتومن دیگه کارت بکش تا ازمایشتو بدیم برای مراحل تکمیلی که ثابت شه کدئین بوده و مواد نزدی. اونایی که تست اعتیادشون منفیه میذاره تو پاکت میده بهشون. ولی اینا که مثل من مشکل دارنو باهاش میحرفن جوابشو نمیدن ببره.
توی معارفه اون سایت اموزشیو که میدنتون، چهار رقمه کد ملیتون هم نام کاربریتونو هم کد پرسنلیتونه باهاش داخل میشید و پی دی افاتونو میبینید و بعضی درساتون کلیپ اموزشیم داره، که یا میتونید کلیپشو فقط استفاده کنید یا پی دی افشو یا هردوشو.
بعد یه کتاب برای قانون چک هست که قرار بود به ما بدن گفتن بزودی میدیمتون. ما خودمون رفتیم از یجا خریدیم.. کتابش کوچیکه جمع و جوره و ۱۲۰صفحس.که این کتاب باید با اون پی دی افا خونده بشه و توی ازمون هفته اول میاد
بدرود ️

 

زنده باد امید

 سلام خدمت همه دوستان عزیز و همکارهای آینده

من از جمله افرادی بودم که از مطالب این صفحه و نظرات دوستان استفاده های زیادی کردم ولی چون از نتیجه مصاحبه ام اطمینان نداشتم و مثل همه شما بیشتر احتمال خراب کردن میدادم صبر کردم تا نتایج مشخص بشه و اگر خوب بود چندتا نکته ای که بهش رسیدم رو عنوان کنم .
پس الان که دعوت به تکمیل مدارک شدم یه چندتا نکته هست که شاید دقیق و صحیح نباشه ولی نکاتی بوده که من بهش رسیدم، انشالله که بتونه به دوستانی که مثل خود من نگران نتیجه مصاحبه اشون بودن کمک کنه .
و این نکته رو هم بگم که من ۲۷ مهر مصاحبه تخصصی داشتم.
اول از همه بگم که روال دعوت به مصاحبه و بقیه مراحل برخلاف چیزی که از بیرون و از دید همکارهای عزیز حس میشه به نظر من داره با نظم خوبی پیش میره و سرعت هم منطقی هست(میتونه سریعتر باشه) ، این حرف من از برداشت و تجربه ای هست که در سالهای گذشته از استخدامی بانک ها و سازمان های دیگه دیدم ، البته این وسط بعضی از دوستان توی مدارکی که بارگذاری کردن ایراداتی بوده که از روی بدشانسی باعث شده کارشون به تعویق بیوفته ولی به دید مثبت به این موضوع نگاه کنن و حتما خیری در این امر براشون بوده.

 

کاکوی شیرازی

سلام
تجربه مصاحبه عقیدتی امروزم
نزول آنی(دفعی) قرآن تو چه وقت اتفاق افتاد شب قدر فکر کنم
نماز آیات و نماز عید فطر و نماز جمعه رو پرسیدچطور خونده میشه
شب قدر چه کارهایی می کنی سوره قدرو بخون .متاسفانه اونجا فراموش کردم و بعد از مصاحبه یادم اومد
مضمون دعای ندبه چیه
راهپیمایی رفتی
مسجد می ری
در مورد کتابی که نوشتم پرسید چی هست محتواش
وبهم گفت کتابت یه امتیاز ویژه است.اگه کتابی نوشتید حتما ارائه بدین
بسیجی هستی و تو بسیج فعالیت داشتی چه فعالیت هایی
نماز جمعه نماز آیات و نماز عید فطر چگونه خوانده میشه
آخرین نماز جمعه که رفتی خطبه هاش چی بود
نماز جماعت چی
اخرین نماز جماعتی که رفتی
تشهد فراموش بشه چطور باید بخونی
نحوه خوندن سجده سهو
تشهد و سلام و تسبیحات اربعه با معنی رو پرسید
دیگه ازم پرسید آیا ارز به بورس ما ربط داره وتاثیر می زاره رو بورس
دیگه پرسید ازم تو بورس هستی گفتم نه ولی برنامه دارم هم بورس رو یاد بگیرم هم ارز دیجیتال چون سیستم بلاک چین که به صورت غیر مترکز اطلاعات پخش هست تکنولوژی آینده دنیاست چون الان تو اینترنت فقط چند شرکت خاص اطلاعات دستشونه ولی سیستم بلاک چین با پیشرفت هاش می تونه آینده تکنولوژی دنیا باشه واطلاعات به صورت غیر متمرکز در دسترس همه قرار بگیره
در مورد آینده اقتصاد ایران پرسید سعی کردم از نظریات رهبری استفاده کنم و پاسخم رو بدم
دیگه گفت سوره قدر رو بخون
از خودم و اعضای خانوادم پرسید که چه کارهایی می کنند
اخبار از کجا پیگیری می کنی و چند تا خبر بگو بهم که من گفتم اخبار رو از خبر گذاریهای تسنیم اقتصاد انلاین دنیای اقتصاد و ...دنبال می کنم و گفتم خیلی اهل تلویزیون دیدن نیستم وکم تلویزیون نگاه میکنم اخبار هم اگه تلویزیون پیگیر کنم اخبار بیست و سی البته کم حتی برای اینکه متوجه بشه دروغ نگفتم پرسید ازم دیشب ایران با کی بازی داشت که کمی مکث کردم تا به یاد بیارم گفتم فکر کنم باسوریه داشت وچند لحظه ای بیشتر نگاه نکردم فوتبال چند چند شد گفتم فکر کنم سه هیچ به نفع ایران
اوقات فراغت چی کار می کنی مثلا من گفتم بوکس کار می کنم وکتاب می خونم بعد گفت چه مقام هایی آوردی تو بوکس
آخرین کتابی که خوندی چی بود و نویسنده اش
همین. موارد بود .امیدوارم که کمکتون کرده باشه

 

کاکوی شیرازی

سلام
امروز مصاحبه عقیدتی بودم .بچه های شیراز تو خود شیراز برگذار شد.
اقاچیز خاصی نبود
نزول انی قرآن تو چه وقت اتفاق افتاد شب قدر فکر کنم که نزول یک باره قرآن بر قلب پیامبر هست
شب قدر چه کارهایی بکنی
مضمون دعای ندبه چیه
راهپیمایی مسجد رفتی
در مورد کتابی که نوشتم پرسید چی هست محتواش و توضیح دادم. اگه کتابی نوشتین حتما ببرین چون یه امتیاز ویژه حساب میشه براتون. این رو خودش بهم گفت
نماز جمعه نماز آیات و نماز عید فطر چگونه خوانده میشه
آخرین نماز جمعه که رفتی خطبه هاش چی بود
نماز جماعت چی
تشهد فراموش بشه چطور باید بخونی
نحوه خوندن سجده سهو
تشهد و سلام و تسبیحات اربعه با معنی اش پرسید
دیگه ازم پرسید آیا ارز به بورس ما ربط داره وتاثیر می زاره رو بورس
دیگه پرسید ازم تو بورس هستی گفتم نه ولی برنامه دارم هم بورس رو یاد بگیرم هم ارز دیجیتال چون سیستم بلاک چین که به صورت غیر مترکز اطلاعات پخش هست تکنولوژی آینده دنیاست چون الان تو اینترنت فقط چند شرکت خاص اطلاعات دستشونه ولی سیستم بلاک چین با پیشرفت هاش می تونه آینده تکنولوژی دنیا باشه واطلاعات به صورت غیر متمرکز در دسترس همه قرار بگیره
گفت بعضی از مراجع به ارز دیجیتال اشکال دارن می دونی دلیل اصلیش چیه؟
در مورد آینده اقتصاد ایران پرسید سعی کردم از نظریات رهبری بگم براش
دیگه گفت سوره قدر رو بخون
از خودم و اعضای خانوادم پرسید که چه کارهایی می کنند
اخبار از کجا پیگیری می کنی و چند تا خبر بگو بهم که من گفتم اخبار رو از خبر گذاریهای تسنیم اقتصاد انلاین دنیای اقتصاد و ...دنبال می کنم و گفتم خیلی اهل تلویزیون دیدن نیستم وکم تلویزیون نگاه میکنم اخبار هم اگه تلویزیون پیگیر کنم اخبار بیست و سی البته کم حتی برای اینکه متوجه بشه دروغ نگفتم پرسید ازم دیشب ایران با کی بازی داشت که کمی مکث کردم تا به یاد بیارم گفتم فکر کنم باسوریه داشت وچند لحظه ای بیشتر نگاه نکردم فوتبال چند چند شد گفتم فکر کنم سه هیچ به نفع ایران
اوقات فراغت چی کار می کنی
اوقات فراغت چی کار می کنی که من چون بوکس کار می کنم گفت مقامهای ورزشی هم داری
راستی اگه بسیج دارین حتما نامه اش رو ببرین چون من برگه نبردم گفت بهت بعدا زنگ می زنیم یه سری مدارک باید بیاری فکر کنم منظورش همون مدرک بسیج بود که خود مصاحبه کننده تو مصاحبه گفت می تونی نامه اش رو بیاری برامون
دیگه همین چیزا بود سعی کردم کامل بگم

 

ماهی ۰۳۱

دوستان من امروز عقیدتی بودم
سوالات اینها بود
اول که معرفی خودمون و خانواده
و اینکه خودمون یا خانواده توی احزاب سیاسی بودیم تا حالا یا نه
پوششت همیشه اینجوریه
چجوری با خدا ارتباط برقرار میکنی
نمازهای واجب
نماز آیات چ موقعی میخونن و چجوری میخونن
تا حالا نماز آیات خوندی؟ کِی؟
رکن و غیر رکن نماز یعنی چی
رکن ها را نام ببر
هدف امام حسین از قیام؟ امر به معروف و نهی از منکر
نماز جماعت میری؟ کجا
قیام متصل به رکوع چیه
فروع دین نام ببر
تولی و تبری یعنی چی
ولی فقیه کیه
ولی فقیه الان ما چه کسیه؟
آیا بودن ولی فقیه الزامیه
آیا داشتن مرجع تقلید الزامیه
وظیفه شورا نگهبان چیه
شورای نگهبان چند تا عضو داره
اخبار این چند روز اخیر
اهل راهپیمایی هستی؟ آخرین باری که رفتی کِی بوده؟

 

ممد بچه اصفون

تجربه ی من در عقیدتی:
ویژگیای لازم بانکدار
اخرین سخنرانی اقا و حرفاش
ذکر تشهدو سلام
حمدوسوره
سوره کوچکو معنیش
بسیج و مسجدش
واجبات نماز
مبطلات روزه
رکنو غیر رکن
فرمانده سپاه
رییس مجلس
کار شورا نگهبان
اسم همه خانوادم و شغلشون
شغل دامادا
ذکر تسبیحات اربعه و حضرت زهرا
نماز مسافر چشکلیه
کتاب چی میخونی
اخرین راهپیمایی کی رفتی
خدمت رفتی؟ کجا؟ کی؟
گف انسان جنب کجا براش حرامه بره یا چیا براش حرامه
دعای توسل رو چوقت ها میخونن
دعا کمیل رو چه وقتها میخونن
نماز ایات چجوریه؟
انواع نمازهای واجب
سابقه محکومیت، سیگار، اعتیاد، دعوا، مریضی چی داری

موفق باشید

 

میلاد_حقوق

"الوعده وفا"
سلام بچه ها
امروز مصاحبه بودم.۲۲ ابان- حقوق-گلستان
طبق روال وارد سالن میشید و بعد بهتون فرم میدن تکمیل کنید.
اونجا حقوق رو جدا کردن.( برخلاف انتظار که از بقیه دوستان حقوقی برای تحویداری بود)
اول مصاحبه تخصصی حقوقی رو رفتم.
- سند رو تعریف کن. انواعش.
- عقودی ک در بانک به کار میره؟ توضیح بده یکی رو.(مضاربه رو گفتم)
-ادله اثبات دعوی رو پرسیدن.
عقد رهن رو بگو و توضیح بده.
-در مورد اسناد تجاری پرسیدن.
-چک رو پرسیدن و تغییرات نسبت به قبل.
و ...(یادم نیست دیگه)
همون مصاحبه هم خانم روانشناسه در مورد خانواده و نقاط ضعف و قوت رو پرسید و توضیحاتی ک دوستان دیگه هم گفتن. تکرار همونا...

من مصاحبه زبان خارجه هم رفتم. برید ...خوب بود.. برای من در مورد ارز و قیمت دلار و ریال بود...

بعد از اون ۳۵۷ تست کامپیوتر.
بعد هم خانم روانشاس...
- تهران زمان کی پایتخت شد؟
نهج البلاغه رو کی جمع اوری کرده؟
-ابشار نیاگارا کجاست؟
-شباهت اب و غذا. که من گفتم هردو انرژی میده به ادم. هردو وارد معده میشن!
-نظریه نسبیت؟ انیشتین
-سوال ماشینی ۷۵ کیلومتر رو در یک ساعت میره. ۵۰کیلونتر رو چقدر میره؟
- سوالی ک تغییر دادن این بود :
دو سوزن ۱۵ تومن. سه جین چقدر؟ میشه ۱۳۵
اون رمز ها از ۱ تا ۹ هم دو و نیم ردیف پر کردم.
تصاویر هم توی ۱۷ ثانیه تکمیل کردم. آسون بودن. تمرین خاصی نمیخوان.
-تکرار اعداد بود که من تا ۹ هم رفتم و میگفتم.یکی رو فقط نتونستم دوتاشو بگم. برعکس هم تا ۹ رفتیم. بعد خودش گفت عالی بودی توی اعداد!( تمرین کنید سه تا سه تا)
دم همتون گرم بابت گفتن تجربه هاتون.

 

sarina .

 

سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
تجربه مصاحبه من امروز۱۹.۸
از اینجا خیلی استفاده بردم گفتم تجربمو باهاتون به اشتراک بزارم

اولش که طبق روال همیشه هفت صبح رفتیم تو سالن ورزشی و منتظر موندیم تا یه اقایی اومد و فرم ها رو داد که پر کردیم و پنج تا صفحس شامل تعهد و مشخصات خلاصه
بعد که پر کردیم رفتیم واسه تشکیل پرونده که اصل و کپی مدارک رو کنترل میکنه و تحویل میگیره و تقسیم بندی میکنن یه سریا میرن واسه روانشناسی و یه سریا میرن واسه مصاحبه که من اول رفتم روانشناسی
همون ۳۵۷ تا سوال
خلاصه بعدش رفتیم پیش خانومه و سوالات هوش و عمومی و تکرار اعداد و مکعبه که زمان انجامتو ثبت میکنه
از من پرسید
۲جین سوزن رو پرسید
شباهت نامه و ایمیل ؟

ضرب المثل آب در هاون کوبیدن .
یه چایی داریم هشتاد تومنه با ۱۵ درصد تخفیف چقدر میشه ؟
کتاب ارغوان و موش و گربه؟
ایروان پایتخت کجاس
شباهت گل و درخت
چرا مردم برای زندگی میان شهر
چرا آدم میره از بانک وام میگره ولی از کسی قرض نمیکنه

بعدش رفتیم واسه مصاحبه تخصصی که دوتا آقا و یه خانوم بودن . یکم ازم در مورد کردستان پرسیدن و کردی حرف زدن اولش باهام شوخی کردن که کلا استرسم ریخت ولی بعدش که جو دوستانه شد بهم گفت یه بیوگرافی بده بعد خودشون چنتا سوال در مورد اینکه نتا بچه ایم و بچه چندمم .
بعدش بیشتر تو حول و محور روانشناسی رفتن هر کاری کردن که عصبی بشم نشدم
بعد پرسید تو ده سال آیندتو کجا میبینی
در مورد سابقه کارم پرسید
FATF
Ifrsرو پرسید ازم
و اینکه گفت چرا تو رو استخدام کنیم چه مزیتی داری نقاط منفی رو بگو . و چرا میخوای از شغل قبلیت بیای بیرون بیای سمت بانک . آخرشم ازم پرسید دوس داری بیای صف یا ستاد .

 

به خانم تجارت و ممد بچه اصفهان و اعظم اقتصاد

 سلام عزیزان
من امروز مصاحبه داشتم
تست کامپیوتر و روانشناسی خوب پیش رفت
مصاحبه تخصصی رو اجازه صحبت کردن اصلا نمیداد و سری سوال دیگ میپرسید و یه حرفی برای تعیین صحت حرف خودش
این موضوع برای بحث اخبار روز و رشته تحصیلی پیش رفت
که جواب های خوبی ندادم ولی خوب برخورد کردم و و اون خود کنترلی لازم رو داشتم، در کل بحث استرس و صحبت کردن و صبوری و نحوه برخورد و..... خوب بودم، ولی جواب سوالات خوب نبودم، بنظرتون امیدی به قبولی هست ؟!؟
ممنون میشم راهنمایی کنید

 

مجید.ز
سلام دوستان خسته نباشید هنونطور که من از تجربه مصاحبه دیگران استفاده کردم لازم میبینم که مصاحبه دقیق رو براتون توضیح بدم . ساعت هفت رسیدم مجموعه ورزشی بانک تجارت و همه جمع شده بودیم داخل سالن ۱۵ خرداد که سالن ورزشی چندمنظوره بود و با کفپوش تخته ای . جای تماشاگرا نشستم و تعداد مصاحبه شونده ها را شمردم که حدود سی نفر آقا بودند و حدود ده نفر خانوم شروع به گفتگو کردم با تعدادی از اونها و متوجه شدم که غیر خودم چهارنفر دیگه قزوینی هستند که آقا هستند .همینطور در مورد مصاحبه با دوستان صحبت میکردم تا ساعت هفت و نیم تعداد پنج برگه به ما دادند که پر کنیم و باید مشخصات و رزومه کاریتو داخل اون پر میکردی و دوصفحش بابت تعهد خدمتی در بانک تجارت بود . اونجا فهمیدم مدارک فنی و حرفه ای و مدارکی که بابت کلاسایی که شرکت کردم نبردم و آخر سر هم متوجه شدم که ضروری هم نبوده و به ما گفتند هر موقع فرم هارو پر کردید ساختمان بغلی که به رستوران معروف بود ,جلوی در ساختمانش صف بشید من منتظر موندم تا دوستایی که پیدا کرده بودم باهم بریم و رفتیم اونجا و هوا خیلی سرد بود و وحشتناک نیازمند سرویس بهداشتی بودم . جلوی در اونجا ی خانوم خیلی مهربون درمورد نحوهی مصاحبه توضیح دادند که فقط به حرف من گوش کنید و بی جهت جایی که من نگفتم نرید و به دوستاتون ممکنه بگم بره جای دیگه و به شما بگن بری جای دیگه . من نفر ششم صف بودم و سه نفر سه نفر میرفتیم داخل برای تشکیل پرونده و مدارکمون رو که گفته بودند تحویل دادم و تشکیل پرونده شد و اون خانوم مهربونه به من گفت اگه سردت نیست بیرون منتظر وایستا تا هرموقع پنج نفر قبلی مصاحبشون تموم شد تو رو بفرستم داخل و به بقیه بچه های بعد من گفت که برید همون سالنی که صبح اومدید و شمارتونو بدید به من و هرموقع زنگ زدم بیاید اینجا . حدود نیم ساعت منتظر بودم که صدام کردند که برم داخل . پنل ۲ بودم که دم در پنل دو وایستادم تا مصاحبه کننده ها صدام کنند برم داخل و همینطور که پشت پنل بودم متوجه شدم که دارند صحبت میکنند و من فکر میکردم از کسی دارند مصاحبه میکنند که یه دفعه صدام کردند و من رفتم داخل و دیدم کسی داخل نبوده و اونها در مورد نفر قبلی داشتند صحبت میکردند . عرض ادب کردم و خدمتشون سلام عرض کردم و نشستم و کیفمو گذاشتن روی پام و گفتند ماسکتو بردار و من برداشتم گذاشتم داخل کیفم و ابتدا نام و نام خانوادگیمو پرسید و سن و کدملی و نام پدر که داخل ی برگه سه تاشون مینوشتند که دوتا آقا بودند که رییس بانک بودند و یک خانوم که روانشناس بود اولین بحث این بود که خودتو در پنج دقیقه برامون معرفی کن و من خودمو معرفی کردم شغل خودم و تاهلم و بچمو گفتم و شغل اعضای خانواده و پدر و مادر و برادرمو گفتم و محل تحصیل و دانشگاه و مدرکمو گفتم و اسم پسرمو پرسید گفتم ارسام و همون کسی ازم سوال میپرسید گفت اسم بچه ی من آرشام ه .گفتم چقدر باحال و درمورد شغلم پرسید و اونجا چیکار میکنی و من گفتم که رییس حسابداری شرکتم و گفت از اطلاعات بانکی چقدر سردر میاری گفتم تاحدودی و گفتند که شرایط یک کارمند بانک باید چطوری باشه و من چندتا ویژگی گفتم و اون آقاهع هم چندتا اضافه کرد و گفت مثل شما خوشتیپ باشه و..‌. بعدش پرسید چرا میخوای بیای بانک گفتم که چون ثبات داره و مزایای خیلی خوبی داره . گفت اگه مشتری بیاد پیش تو و ازت بخواد که یک حساب براش باز کنی و کارت ملی هم نداره . انجام میدی ؟ گفتم نه انجام نمیدم. گفت اگه بره پیش رییس و رییس بگه براش انجام بده ، انجام میدی؟ گفتم اره گفتش اخه غیرقانونیه نمیشه که گفتم چون رییسم گفته انجام بده انجام میدم چون ممکنه بشناسه طرف رو و بخاطر اون میگه . گفت آیین نامه هستش که نباید انجام بدی . گفتم حتما رییسم هم از این آیین نامه خبر داره و حتما ی دلیلی داره و ازش پاراف میگیرم و انجامش میدم و بعدش پرسید مشتری عصبی بیاد داخل بانک چیکار میکنی؟ گفتم اول خودمو کنترل میکنم و میبینم کار اون فرد چیه و دلیل عصبانیتش چیه و کارشو انجام میدم و قانعش میکنم که ما اینجا حضور داریم کار اونو راه بندازیم و حتی الامکان بهش یک لیوان آب هم میدم تا آروم بشه و سوال بعدیشون این بود که مخاطراتو بانکو میدونی گفتم اره هم از ساعت کاریش اطلاع دارم و هم از حقوقش و چیزای دیگه و گفت حقوقش چقدره وگفتم حدود هشت تومن . گفت از کجا میدونی؟ گفتم یکی از دوستام بانک تجارته و آزمون قبلی بانک رو شرکت کرده بودند و قبول شدند و از اون پرسیدم . گفتش تو فامیلتون بانکی دارید؟ گفتم یکی از فامیلامون و دوتا از دوستام که هم دانشگاهیم بودند . گفت ادم های خوبی اند؟؟ گفتم .ی ذره خیالم راحت شد و گفت اینجارو امضا کن برو پیش خانوم مهربونه و رفتم اونجا رستوران و خانومه گفت که میتونید برید و ۳۰ روز دیگه بهتون اطلاع میدیم و گفتم چطورمیتونم زودتر از نتیجه مصاحبم مطلع بشم تا استرس نکشم گفت زنگ بزن گزینش گفتم نمیشه شما شمارتونو بدید؟ گفت من اینجام و متوجه نمیشم وگفتم از روند مصاحبه میتونید بگید گفت که مصاحبه تخصصی مهمتره از همه . گفتم از کجا بدونم خوب بودم گفت کدوم پنل بودی؟ گفتم ۲ گفت امروز همه خوب بودند برو نگران نباش و خداحافظی و تشکر کردم و اومدم و توراه به خیلی از بچه های دیگه مشاوره میدادم و بهشون روحیه میدادم و نهایتا با یکی از دوستانی که اونجا پیدا کرده بودم برگشتم قزوین . برام دعا کنید ممنون

 

مجید.ز

گفتم که زیاده بنظرم و همشو یادم نمیاد ودر مورد نقطه ضعفم گفتم که تو کار آدن حساسی ام و کارها رو تا خودم انجام ندم احساس میکنم درست نیست و یا حتما باید کنترل کنم . گفتش اگه زمان کافی وجود نداشته باشه برای کنترل چیکار میکنی؟ گفتم به صورت ظاهری کارشو چک میکنم که فکر نکنه کارش چک نمیشه و حتما دفعه بعد درست انجامش بده و سرسری نگیره . بعدش ازم پرسید به خانومت زنگ بزنیم چه نقطه ضعفی ازت میگه گفتم احتمالا میگه که خیلی کار میکنی پ خانومه گفت همه خانوما همینو میگند و خندیدم . پرسیدند خانومت که فامیلتونه رفتید آزمایش بدید که بچتون خدایی نکرذه اتفاقی نیفته براش گفتم که بهش فکر کردیم ولی نهایتا خانواده هل گفتند لزومی نداره . اسم عطری که زده بود رو ازم پرسید و گفتم آمور آمور . پرسیدند که اگه مشکلی پیش بیاد چطوری حلش میکنی؟ گفتم اول مشکل رو درک میکنم و مینویسمش تا بتوتم راه حل خوبی براش پیدا کنم و گفتش ی مثال بزن که یه مشکلی رو حل کردی و من ی مشکلی توی شرکت پیش اومده بود کهحلش کردم رو توضیح دادم که در مورد خرید مواد اولیه از پتروشیمی بود و بعدش گفت مشکلو حل کردی مدیرعامل ازت قدردانی نکرد؟ گفتم ن گفت ناراحت نشدی؟ گفتم نه چون من بابت همین کار دارم حقوق میگرم و همینکارا باعث میشه ارزشت توی شرکت بالا بره و همین کارا باعث شده که من که الان بانک قبول شدم پیشنهادات جالبی بابت موندنم میدند و همینطور که داشتم صحبت میکردم اونیکی آقاهه با لحن ی مقدار سرزنش کنانه و با صدای بلند که چرا تو اینقدر اعتماد به نفس داری و هنوز قبول نشدی و چرا بهشون گفتی قبولم و من خونسردیمو خفظ کردم و بهش گفتم اصلا نگفتم بهشون صد درصده و گفتم پنجاه پنجاهه و الان هم واقعا نمیدونم چطوری میشه و گفت که ان شالله که قبول میشی ولی هیچی معلوم نیست و گفتند که اگه قبولت نکنیم چیکار میکنی؟ گفتم میبینم که مشکل و نقطه ضعفم چی بوده که رد شدم و روی اونها کار میکنم و دوباره یک ازمون دیگه شرکت میکنم تا قبول بشم و گفت که تابحال آزمون استخدامی شرکت کردی که گفتم نه تابحال شرکت نکردم و گفتند که به مصاحبت از ده چند میدی؟ من گفتم هشت و گفتند که دیگه سوالی نداریم و منم ازشون تشکر کردم و براشون آرزوی موفقیت کردم و اومدم از پنل بیرون و کنار پنل بودم که بصورت اتفاقی شنیدم که یکیشون به اون یکی گفت که این خیلی خوب بود و من وقتی شنیدم خیلی خوشحال شدم و رفتم پیش خانوم مهربونه و گفتم که مصاحبم تموم شد و ایشون گفت از خودت پذیرایی کن و بعد برو سالن شهید شیرپور برای تستهای روانشناسی و هوش و عمومی و ایشون رفت پنلی که من بودم و من رفتم پذیرایی کنم از خودم که دوباره اون آقاهه که منپ نمیدید به خانوم مهربونه گفت که این خیلی خوب بود و خانومه هم برگشت گفت که ایشالله همه خوب باشند امروز و من داشتم بال در میاوردم و چای ریختم برای خودمو و کیک برداشتم و یه آب معدنی و راه افتادم رفتم اون سمتی و توراه هم یکی دیگه از مصاحبه کننده ها رو دیدم که دنبال آب معدنی بود که من آب معدنیمو دادم بهش و اومدم تست های روانشناسی رو شروع کردم و حدود پنجاه دقیقه طول کشید و خیلی خسته کننده بود و ۳۵۸ تا سوال بود که قبل شروع یه دکمه بابت شروع ازمون بود و سوالا رو جواب میدادی دیگه نمیتونستی تغییر بدی و دوتا نظری ندارم زدم و بعدش رفتم سوالات هوش و عمومی و که اول مکعب ها بود که شبیه شکلی که نشون میداد باید درست میکردم و بعدش عددها که براش شکلهای خاصی گذاشته بودند که ابتدا اون چهارتا رو خودش پر کرد و چهارتامن که مطمین بشه متوجه شدم که من تا سه ردیف پر کردم و خوب بود بعدش تکرار اعداد بود که اصلا خوب نبودم و فکر کنم تا هفت رقم تونستم بگم و ازم پرسید کتاب ارغنون از کی هست؟ من گفتم نمیدونم و کلا هل شدم و ازم پرسید آبشارا نیاگارا کجاست و با مکثی پنج ثانیه ای با شک گفتم آمریکا و پرسید ایروان پایتخت کدوم کشوره و من باز با تردید گفتم ارمنستان و گفتکه کالایی ۹۰ تومنه و بیست درصد تخفیف میخوره چند میشه که اشتباهی گفتم ۷۸ و تشبیه نامه و ایمیل رو پرسید که گفتم وسیله ارتباطی بین چندنفره و گفت که قوانین خاص برای وی برای مشاغل سخت درنظر گرفته میشه و گفتم بخاطر اینکه چون کارشون سخته ،مزایای کافی داشته باشند و گفت شب دراز است و قلندر بیدار یعنی چی و گفتم که یعنی باید صبر کرد و با عجله و شتاب کاری رو نباید انجام دادو با برنامه بود و گفت تمومه و حالم بد شد که نتونستم درست جواب بدم و رفتم از یه خانومه که اونجا بود پرسیدم که روند مصاحبه چطوره و امتیاز بندیش چطوره و اون گفت من نمیدونم و اصرار کردم که آخه من اینجا زیاد خوب نبودم لطف کنید بهم بگید و گفت مصاحبه تخصصی مهمتر از اینجاست و ی ذره خیالم راحت شد و گفت اینجارو امضا کن برو پیش خانوم مهربونه و رفتم اونجا رستوران و خانومه گفت که میتونید برید و ۳۰ روز دیگه بهتون اطلاع میدیم و گفتم

 

مجید.ز

سلام دوستان خسته نباشید هنونطور که من از تجربه مصاحبه دیگران استفاده کردم لازم میبینم که مصاحبه دقیق رو براتون توضیح بدم . ساعت هفت رسیدم مجموعه ورزشی بانک تجارت و همه جمع شده بودیم داخل سالن ۱۵ خرداد که سالن ورزشی چندمنظوره بود و با کفپوش تخته ای . جای تماشاگرا نشستم و تعداد مصاحبه شونده ها را شمردم که حدود سی نفر آقا بودند و حدود ده نفر خانوم شروع به گفتگو کردم با تعدادی از اونها و متوجه شدم که غیر خودم چهارنفر دیگه قزوینی هستند که آقا هستند .همینطور در مورد مصاحبه با دوستان صحبت میکردم تا ساعت هفت و نیم تعداد پنج برگه به ما دادند که پر کنیم و باید مشخصات و رزومه کاریتو داخل اون پر میکردی و دوصفحش بابت تعهد خدمتی در بانک تجارت بود . اونجا فهمیدم مدارک فنی و حرفه ای و مدارکی که بابت کلاسایی که شرکت کردم نبردم و آخر سر هم متوجه شدم که ضروری هم نبوده و به ما گفتند هر موقع فرم هارو پر کردید ساختمان بغلی که به رستوران معروف بود ,جلوی در ساختمانش صف بشید من منتظر موندم تا دوستایی که پیدا کرده بودم باهم بریم و رفتیم اونجا و هوا خیلی سرد بود و وحشتناک نیازمند سرویس بهداشتی بودم . جلوی در اونجا ی خانوم خیلی مهربون درمورد نحوهی مصاحبه توضیح دادند که فقط به حرف من گوش کنید و بی جهت جایی که من نگفتم نرید و به دوستاتون ممکنه بگم بره جای دیگه و به شما بگن بری جای دیگه . من نفر ششم صف بودم و سه نفر سه نفر میرفتیم داخل برای تشکیل پرونده و مدارکمون رو که گفته بودند تحویل دادم و تشکیل پرونده شد و اون خانوم مهربونه به من گفت اگه سردت نیست بیرون منتظر وایستا تا هرموقع پنج نفر قبلی مصاحبشون تموم شد تو رو بفرستم داخل و به بقیه بچه های بعد من گفت که برید همون سالنی که صبح اومدید و شمارتونو بدید به من و هرموقع زنگ زدم بیاید اینجا . حدود نیم ساعت منتظر بودم که صدام کردند که برم داخل . پنل ۲ بودم که دم در پنل دو وایستادم تا مصاحبه کننده ها صدام کنند برم داخل و همینطور که پشت پنل بودم متوجه شدم که دارند صحبت میکنند و من فکر میکردم از کسی دارند مصاحبه میکنند که یه دفعه صدام کردند و من رفتم داخل و دیدم کسی داخل نبوده و اونها در مورد نفر قبلی داشتند صحبت میکردند . عرض ادب کردم و خدمتشون سلام عرض کردم و نشستم و کیفمو گذاشتن روی پام و گفتند ماسکتو بردار و من برداشتم گذاشتم داخل کیفم و ابتدا نام و نام خانوادگیمو پرسید و سن و کدملی و نام پدر که داخل ی برگه سه تاشون مینوشتند که دوتا آقا بودند که رییس بانک بودند و یک خانوم که روانشناس بود اولین بحث این بود که خودتو در پنج دقیقه برامون معرفی کن و من خودمو معرفی کردم شغل خودم و تاهلم و بچمو گفتم و شغل اعضای خانواده و پدر و مادر و برادرمو گفتم و محل تحصیل و دانشگاه و مدرکمو گفتم و اسم پسرمو پرسید گفتم ارسام و همون کسی ازم سوال میپرسید گفت اسم بچه ی من آرشام ه .گفتم چقدر باحال و درمورد شغلم پرسید و اونجا چیکار میکنی و من گفتم که رییس حسابداری شرکتم و گفت از اطلاعات بانکی چقدر سردر میاری گفتم تاحدودی و گفتند که شرایط یک کارمند بانک باید چطوری باشه و من چندتا ویژگی گفتم و اون آقاهع هم چندتا اضافه کرد و گفت مثل شما خوشتیپ باشه و..‌. بعدش پرسید چرا میخوای بیای بانک گفتم که چون ثبات داره و مزایای خیلی خوبی داره . گفت اگه مشتری بیاد پیش تو و ازت بخواد که یک حساب براش باز کنی و کارت ملی هم نداره . انجام میدی ؟ گفتم نه انجام نمیدم. گفت اگه بره پیش رییس و رییس بگه براش انجام بده ، انجام میدی؟ گفتم اره گفتش اخه غیرقانونیه نمیشه که گفتم چون رییسم گفته انجام بده انجام میدم چون ممکنه بشناسه طرف رو و بخاطر اون میگه . گفت آیین نامه هستش که نباید انجام بدی . گفتم حتما رییسم هم از این آیین نامه خبر داره و حتما ی دلیلی داره و ازش پاراف میگیرم و انجامش میدم و بعدش پرسید مشتری عصبی بیاد داخل بانک چیکار میکنی؟ گفتم اول خودمو کنترل میکنم و میبینم کار اون فرد چیه و دلیل عصبانیتش چیه و کارشو انجام میدم و قانعش میکنم که ما اینجا حضور داریم کار اونو راه بندازیم و حتی الامکان بهش یک لیوان آب هم میدم تا آروم بشه و سوال بعدیشون این بود که مخاطراتو بانکو میدونی گفتم اره هم از ساعت کاریش اطلاع دارم و هم از حقوقش و چیزای دیگه و گفت حقوقش چقدره وگفتم حدود هشت تومن . گفت از کجا میدونی؟ گفتم یکی از دوستام بانک تجارته و آزمون قبلی بانک رو شرکت کرده بودند و قبول شدند و از اون پرسیدم . گفتش تو فامیلتون بانکی دارید؟ گفتم یکی از فامیلامون و دوتا از دوستام که هم دانشگاهیم بودند . گفت ادم های خوبی اند؟؟ گفتم .

اره خیلی خوبند و حتی آزمنو قبول شدم بهشون زنگ زدم و ازشون مشورت گرفتم و راهنماییم کردند و خانومه ازم پرسید نقاط قوتت و ضعفت چیه؟ گفتم صبورم پشتکار زیادی دارم و صادقم و انعطاف پذیرم و ..

 

امین یزد

مصاحبه امروزم ۱۸/۸
اولش که تو سالن فرم پر کردیم بعدم رفتیم واسه روانشناسی و سوالات مکعب و هوش
پایتخت امارات /معلم اول کیه /از روباه پرسیدن شاهدت کیه گفت دمم/شباهت گل و درخت /تشویق و تنبیه /دوتا سوزن اینقده دوجین چقدره/۸کارگر کاری تو ۸ روز /تهران زمان کی پایتخت شد
مکعب اولی ۱۳ ثانیه دومی۳۶ رمزنویسی هم تا نصف ردیف دو رفتم اعدادم رفت تا۸رقم برگشت تا۶ رقم
مصاحبه اصلی هم پنل ۱ بشدت چالشی و مزخرف

 

شادی

سلام دوستان من یکشنبه مصاحبه بودم رشته م کامپیوتر بود وظیفه خودم دونستم بیام از تجربه م بگم چون من از تجربه بقیه بچه ها استفاده کردم بخش روانشناسی که تقریبا همون چیزا بود و تکراری اول تست های روانشناسی بعد پیش یه خانم که میرید که چنتا سوال میپرسه و تکرار اعداد
این سوالای من بود
امیر کبیر زمان کدوم پادشاه بود
ونزولا کجاست
کتاب نجات موضوعش چیه
رابطه تشویق و تنبیه و بازی وکار
جوجه رو اخر پاییز میشمارند
مساله کار گر و تخفیف که من فورا نگفتم که ضایه نباشه یکم حساب کتاب کردم بعد جواب دادم
تکرار اعداد همین چیزا یادمه بعدش رفتم تخصصی پنل ۲ بودم یه آقا و دوتا خانم که یکیشون جوون بود شاید هم سن و سال خودم ویه جوری نگا میکرد ومن کلا لبخند میزدم نگا که میکرد. سوالا اسون بود و تکراری همون وظایف تحویلداری
اگه برادرت بخواد اطلاعات حساب یکیو بهش بدی چیکار میکنی برادرته دیگه .خدمات الکترونیکی بانک چیا هستن
تو کامپیوتری چرا نرفتی برنامه نویسی کنی ولی تخصصی اصلا نپرسیدن ازم چون اون روز چنتا از بچه های تهرانو جدا کردن از ما ،چرا تا حالا کار نکردی منم گفتم چون درس میخونم من دانشجوی ارشدم مدیریت میخونم البته گفتم فقط پایان نامه م مونده و تو ماه اینده دفاع می کنم و وواقعانم فقط پایان نامه م مونده خاستن ببینن راست میگم یا نه گفتن تو که پایان نامه داری بگو موضوعت چیه برامون توضیح بده ومنم کامل براشون توضیح دادم و قانع شدن همون چیزی که میخواستم تازه من پرو پوزالمم براشون برده بودم محض احتیاط .
اخرین کتابی که خوندی
ورزش میکنی
مقاله علمی چیزی داری که متاسفانه من نداشتم
اگه دوستت ارتقا پیدا کنه تو چیکار میکنی منم گفتم من ادم حسودی نیستم و به نظرم هر کسی به هر جایگاهی که میرسه نتیجه ی زحمت و تلاش خودشه .
تو گروه میتونی فعالیت کنی گفتم بله من پروژه های دانشگام بیشترشون گروهی بود ومن با این قضیه مشکلی ندارم
من واقعا صادقانه جواب سوالا رو دادم و ادامه دارم صحبت نمیکردم و خودشون فورا یه سوال دیگه میپرسیدن البته خودشون فقط سر تکون میدادند دیگه نمیدونم واسه همه این شکلی بودن یا نه همین ها رو یادمه
فقط اقایی که اونجا بود گفت میخوام عصبیت کنم ولی من اصلا عصبی نیستم و نشدم و موفق نشد اصلا .و گفتش اگه مشتری عصبی بیاد چه کار میکنی گفتم ارومش میکنم به ارامش دعوتش میکنم گفت اگه نشد گفتم همیشه حق با مشتریه .همینا رو یادمه ولی منم مثل شما خیلی استرس داشتم ولی اونجا که رفتم دریغ از یک لحظه استرس و اتفاقا خیلیم ارامش داشتم یکی از خانوم ها بهم گفت ان شالله تو شعبه بانک تجارت شمارو ببینیم و این جمله رو فک کنم به همه گفتن .دیگه باقیش با خدا ببینیم خدا چی برامون میخواد .انشالله هممون قبول شیم چون واقعا شرایط سختی رو تحمل کردیم .

 

کاربر

 

سلام دوستان. من ده آبان مصاحبه داشتم. ببخشید که دیر شد اما تجربه مو کامل میگم.
اول که وارد سالن شدیم فرم ها رو پر کردیم و بعدا صف شدیم و سه نفر وارد شدیم تحویل مدارک بعدشم به من گفتند برو روانشناسی قسمت روانشناسی سوالای پشت سیستم رو جواب دادم بعدشم خانم روانشناس سوالا اول پازل رو داد که اولیو تو شش ثانیه و بعدی و فکر کنم ۱۲ ثانیه حل کردم بعدشم نمادها بود که تا آخر ردیف دوم پر کردم بعدم اعداد رو گفتم از چپ به راست رو خوب گفتم تا ۹ رقم فکر کنم ولی راست به چپ رو فکر کنم تا پنج رقم گفتم چون خوابم میومد روز قبل گفتن به ما منم شب تو اتوبوس نتونستم خوب بخوابم. بعدم سوالای عمومیش یکی کتاب صحیفه سجادیه از کیست و یکی هرمزگان کجاست و چرا آزادی بیان (نه مطبوعات) خوبه؟ بهزاد که بود؟ دو تا سوزن ۳۲ تومن دو جین چقدر ؟ ماشینی در یک ساعت ۷۵ کیلومتر میره در ۵۰ دقیقه چقدر؟ ضرب المثل شب دراز است و قلندر بیدار به چه معنیه؟
بعدشم تا ۱۱ منتظر شدم تا رفتم تخصصی پنل چهار دو نفر آقا یکیشون چشم آبی و قد متوسط و جوان و یکی قد بلند و مسن و خانم روانشناس جوان
گفتند بیوگرافی بگو گفتم از خانواده پرسیدن بعدشم آقای مسن گفتند املت تو ماهیتابه روحی خوشمزه تر میشه یا پلاستیکی میخواستند شوخی کنند اصرارم داشتند جواب بدم گفتم روحی آشپزی بلدی ، واای چطوری اینهمه راهو تنها اومدی شبم نخوابیدی! نچ‌نچ.... گفتم من خوابگاهی بودم تهران مسیرو بلدم بعد آقای جوان گفتند چرا تهران ادامه تحصیل ندادی و رفتیم بیست دقیقه از پایان نامه و مقاله باهم صحبت کردیم یکمی فاز امتحان صبر اخلاق داشت چون میگفتن تو هیچی بلد نیسی از بودجه بندی سرمایه ای و ای پی اس گفتمو اینا بعد خانم روانشناس گفتن که ازدواج کنی در آینده همسرت مریض شه چیکار میکنی گفتم آدم بزرگ خودش میره دکتر سه تاشون گفتن آقایون اینطور نیستن منم گفتم من خودم میرم بعد گفتن نه خیلی مریضه گفتم خب مرخصی میگیرم
شوهرت ورشکست کرده ده تومن پول میخواد از بانک برمیداری ببری بهش بدی سر این خییلی اصرار داشتن من از بانک بردارم
بعد سه تایی گفتند که مادر شوهرت وااای با اون چیکار میکنی!
گفتن روز تا ۶ سرکار بودی شب همسرت میگه مامانم میخواد بیاد چیکار میکنی! گفتم شامشم بخره من مشکلی ندارم. بماند تا ۱۱ و چهل دقیقه اینا شد.
بعدم اقتصاد و تحلیل کن و اخبار چی میبینی و روانشناس یک ایراد بهم گرفت ببینه واکنشم چیه، بعدم گفت خانم روانشناس که فکر کن ده سال کار کردی خسته شدی برای خلاقیت تو کار چیکار میکنی من یه سری چیز گفتم خانم گفتن که اسم کوچیکمو که مثلا تو هر روز صبحانه فلان چیزو میخوری میتونی نون پنیر بخوری، بعد خانم روانشناس گفتن که فکر کن یه جایی خییلی خوب هستی میتونی چندتا چیز ،شخص یا مکان رو بیاری اونا کی و چی اند!
گفتن آخرین بار کی عصبی شدی گفتم ،بعد گفتن کتک کاری اینا شد گفتم نه من چنین اخلاقی ندارم، گفتن دفاع میکنی که ؟گفتم بله.
یک عااااالم آقای مسن از بانکداری خودشون صحبت کردن بعدم شد ۱۱و پنجاه اینا گفتن به ما نمره بده سر اینم باز باهم یه سری حرف زدیم.سر واژه سیاس یعنی دعوام کردن منم گفتم نه شما اشتباه میکنید
در هر صورت توصیه ام اینه که اونا کسیو نمیخوان اقتصاد تحلیل کنه اونا کسیو میخواند درک متقابل داشته باشه و بتونه حرف بزنه.

 


....+

 سلام
مصاحبه ی امروز۱۷/۸/۱۴۰۰

ضمن تشکر ازتمامی دوستان عزیزی ک صادقانه اومدن وتجربیاتشون رو در اختیار گذاشتن...
قبل هر چی دوستان عزیزشهرستانی حتما در مورد مسافرخانه و هتل و...برنامه ریزی بکنید،اطراف محل مصاحبه خیلی قیمت ها رو بردن بالا و من بشخصه بابت این قضییه خیلی اذیت شدم،یه بنده خدایی حتی گفته مجبور شده یه هتل۹۰۰بده پس حواستون حتما به این موضوع باشه اگه جای دیگه مناسب تر گیرتون میاد برید اونجا نهایتش صبح زودتر اسنپ میگیرید...یه کار دیگه ام میتونید انجام بدید ک بهترین کارممکنه،از هر استانی ۲،۳نفر باهم بشین برید مسافر خونه اتاق ۳تخته بگیرید خیلی بصرفه اس،وقتی ک خواستید برید اول یه نفر بره ک اونا میگن اتاق نداریم وفقط ۳تخته مونده،۳تخته رو قیمت بگیره وبعد بقیه دوستاش برن

خب اما مصاحبه،روند ثبت نام وفرم ها و...به همون روال قبلی بود،فقط این دفه بعد تشکیل پرونده یه عده روی میگفتن برید سالن ورزشی وازشون شماره میگرفت و تماس میگرفت ک بیایین سالن مصاحبه...
مصاحبه تخصصی من اتاق۵بود یه آقا تپلی بود با یه خانم روانشناس و یه آقای دیگه...
بیو گرافیتو بگو،وظایف تحویلدار،تعریف مدیریت،کار بانک سخته میتونی از پسش بر بیایی،تو شعبه فحش ناموس دادن چیکار میکنی،صورت های مالی بانکی چیه اصن؟
اما هر سوالی میپرسیدن وسط حرف ها میپریدن وتقریبا هیچ سوالی رو نذاشتن کامل بگم...گیرم زیاد میدادن،وحتی به توضیحاتم میخندیدن و بعضا تیکه مینداختن ک بنظرم برای عصبانیتم بود ولی خب خداروشکر من عصبانی نشدم،بقیه اتاقا هیچکدومشون اینطوری نبودن...

عمومی،اسم یه آبشار خارجی رو گرفت ک واقعا یادم نیس،نهج البلاغه رو کی جمع آوری کرده،عضوی از بدن ک تا آخر عمر رشد میکنه؟چرا از روستا به شهر میان،شباهت دلفین وماهی...

اگه به دردتون خورد لطفا دعا خیر بکنید

 

کامپیوتر

سلام دوستان اوقات بخیر از مصاحبه تخصصی برگشتیم روال هلی اولیع رو میدونید پر کردن فرم ها و تشکیل پرونده بعدش کلا حدود ۳۵ نفر بودیم ۵ نفر از بچه های تهران بودیم رشته کامپیوتر اسممون رو خوند و جدا وایستادیم همه توی پنل ۵ مصاحبه میدادیم که بیشتر بحث تخصصی بود هر چند وظایف بانک و تحویدار و انواع حساب و فرقشون رو از من پرسید خوب بحث تخصصی ۲ تا اقا بودن و یه خانم روانشناس یکی از اقایون پرسید خوتو معرفی کن و هررچی که میخوای راجب خودت اگه تخصصی داری اگه به چیزی علاقه داری حتی غیر تخصصی بگو شروع کردم از دانشگاه و فارغ تحصیلی گفتم بعد سربازی که کمی روش مانور زد و بعد به سابقه کار رسیدیم و راجبش توضیح دادم که کارم چیه د دلیل شاغل بودنم رو گفتم و هدفم از کار کردن و نقطه قوت و نقطه ضعف پرسید بعد اون یکی اقا شروع کرد به سوال کردن که گفتی به برنامه نویسی و پایگاه و شبکه علاقه داری توضیح بده که گفتم میتونم دیتابیس ایجاد کنم نوع دسترسی بهش رو مشخص کنم میتونم به شبکه متصلش کنم پشتیبانی گیری و گزارش گیری میتونم انجام بدم میتونم به c# متصلش کنم و توی دانشگاه نرم افزار فروشگاه و ماشین حساب مهندسی رو نوشتم از نحوه اتصال پایگاه داده به C#پرسید ازم کار با دستورات Dml Ddl رو گفتم بلدم پرسید ازم چیا هستند کار با پروسیجر ها رو پرسید بعد راجب کارم پرسید که fifoتوی کار شما استفاده میشه نرم افزاری که استفاده میکنی خودت نوشتی گفتم نه اماده است ما فقط کارهای ثبتی رو انجام میدیم مثل ثبت حواله های خروج و رسید کالا گفت کارت کلا بیسش اکسل چقدر اکسل اشنایی داری که براش گفتم از همه قسمت ها از جمله فیلتر گذاری و استفاده از توابع و نمودار ها و اعمال شرط ها و ماکرو نویسی و استفاده میکنم و گفتم کیو آر کد میسازم برای ی سری از اجناس و کمی توضیح دادم براش و گفت فرقش با کیوارکدی که روی بعضی از جنس ها خوده شرکت میزنه چیه گفتم مطالعه نداشتم در رابطه با اون ولی ما هدفمون استفاده از گارانتی هست و اطلاعاتی که خودمون میخوای موقع ایجاد کیو آر ثبت میکنیم الان به نظرم اون علامت استاندارد که روی جنس ها هست بعد خانوم روانشناس که در طول کل مصاحبه منو زیز نظر داشت راجب خانواده پرسید تک تکشون و توی ده سال اینده خودتو کجامیبینی و اگه جای ما سه نفر بودی و یه سوال دوس داشتی از خودت بپرسی چی بود . سوال رو گفتم خخخخ همونو ازم پرسید گفتم خیلی سخته خخخ سه تاشون خندید گفت خودکرده را تدبیری نیست باید جواب بدی و به نظرم این سوال نتقطه قوت کل مصاحبه ام بود چون تاثیرش رو دیدم و خیلی وجه مثبتی داشت بعدش پذیرایی یه چای دلچسب توی هوای سرد بعدش قسمت روانشناسی بود ابتدا ۳۵۸ تا تست دقت کنید عجله نکنید در انتخاب گزینه که من خودم یه تست رو موقع تکون موس انتخاب کردم که مغایزت داشت و دیگه نمیشد درستش کرد بعد سوالات کتاب نجات رابطه تحسین و تنبیه جوجه را اخر پاییز میشمارن و ۸ تا کارگر در ۶ روز چند کارگر در نیم روز .نابینایان چرا از کتاب روشندلان استفاده میکنن تکرار اعداد که واقعا بعد ۶ رقم نمیدونم درست گفتم یا نه بشدت تند میگفت و اشکال که دو ردیف و نصفی پر کردم مکعب ها که ساده است شکلی که میده و گفتن برید تا ۳۰ و ۴۰ روز دیگه دعا کنید انشالله همه بچه ها قبول بشن هر سوالی بود بپرسید تا شب جواب میدم حتمعا

 

عبد
سلام دوستان
از اونجایی که بنده هم استفاده کردم از تجارب دوستان لازم میدونم تجربمو واستون بگم
روال سالن و پالن و فرم ها و گروه بندی رو که همه استاد شدین
وارد پنل شدم دوتا اقا یکی تپل و یکی لاغر تر و یک خانم بودن
اول گفتن ماسکتو بردار گفتم چشم ولی حواستون باشه من واکسن نزدم چون کرونا داشتم گفتن بعد یک ماه دیگه تشریف بیارین. گفتن اع پس کرونا هم گرفتی گفتم بهله ۳ بار اونم تو ماموریتام بوده حواستون جمع باشه الانم بعد ۳۰ روز ماموریت یه راست اومدم اینجا و خندیدن
بعد گفتن خودتو معرفی کن و منم معرفی کردم و ازینکه کارم گروهیه و نیازمند دقت و سرعت
بعد معرفی گفتن تو تو این دانشگاه ها خوندی بعد می خوای بیای بانک؟ گفتم علاااااقه دارم خوب همچیز پول نیست توزیع برق هفته پیش و دوتا سازمان بورسی دیگه طی چند ماهه گذشته با من تماس داشتن برای استخدام شدن در سازمانشون و با اینکه میانگین حقوقشون دوبرار بانکه ولیکن من ردشون کردم و هنوزم گفتن منتظریم شاید نظرت عوض بشه. گفتن پس تو کارت خیلی ماهری ؟ گفتم من ادعایی در زمینه علمی ندارم ولی رو یه چیز هم عقیده ام با اقای دیل کارنگی که طی پژوهششون مشخص شد ۸۵درصد موفقیت یک فرد حتی در مشاغل فنی به شخصیتش بستگی داره و ۱۵ درصد به معلوماتش. من حین صحبت هر سه تاشونو نگاه میکردم و اون خانمه که گویا روانشناس بود زل زده بود به من و تمام حرکات منو زیر نظر داشت. بعد پرسیدن بجز شغلت چه کارگروهی داشتی؟ منم گفتم در زمینه علمی مقاله داشتم با ریس دیوان عدالت سابق و یکی با اعضای تدوین استاندارد.بعد گفت یک تست هوش ازت میپرسن خانم روانشناس اماده ای؟ گفتم قربون دستت سخت نپرس من یه ماهه صب تا اخر شب سرکارم تو ماموریت الانم ازون ور کشور پرواز گرفتم هوامو داشته باش گفت باشه. ولی تست رو اخر ازت میپرسن و خندید. گفت خبر رو دنبال میکینی اصن به چه اخباری علاقه داری؟ گفتم به خبر خاصی علاقه ندارم ولی اخبار اگه وقت بشه تلوزین شب میبینم بعد ریز نشد داخلش گفت اخبار سیاسی رو دنبال نمیکنی گفتم البته ولی یک سیاستمدار نه در حد یک شهروند معمولی چون ریز بشی داخلش فقط اعصاب خوردی داره خخخ. بعد پرسید وضعیت بانک ها چجوریه؟ گفتم تو این شرایط تورمی که بانک ها صورت های مالی تورمی ارائه نمیدن و نرخ واقعی سود سپرده ها عملا واسه سپرده گذار منفعت انچنانی نداره و حتی در بعضی مواقع زیانم میشه واسشون، اگر بانکی سود ده باشه واقعا عملکردش عالی بوده. بعد گفتن در مورد بانک تجارت چی؟ گفتم گزارش فعالیت هیئت مدیرتون رو نگاه کردم و سود تون نسبت به سال قبل بیش از ۱۵۰۰درصد افزایش داشته و .... و اینا چیزای مکتوبه که اونجا نوشته و من میخوام با بانکی که رتبه ۱ سال گذشته داشته مقایسه کنمشون واستون گفت پس خیلی خوندی این مطالبو گفتم دیروز رسیدم هتل یک ساعت یک نگاهی کردم خخخ
گفت بفرمایین. منم گفتم بازده دارایی تجارت دوبرابر ملته و نرخ بازده حقوق صاحبانش ینی با اینکه از نظر دارایی هاش کمتر از ملته ولیکن عملکردش و سود اوریش نسبت به ملت دوبرابره که نشون میده این بانک منسجم و هدف داره و مدیریتش از کل که مدیر عامل باشه تا جز که رییس شعبه باشه از نظر عملکرد و هدف دار بودن دوبابره ملت بازده دارن و این عالیه. پس حالا ملت اصن ۱۰ بابر بزرگتر باشه و داراییش بیشتر وقتی نتونه استفاده کنه چه فایده خخخ. بعد در مورد خانواده پرسید و منم گفتم خانوادم بهترینن و من به تک تکشون افتخار میکنم و مدیون تک تک زحماتشونم . گفتن ورزش چی میکنی گفتم اب ببینم شنا گر ماهریم خخخ. گفت پس شنا یادداری گفتم عاره پدرم بچه بودم منو برد یک دزیاچه پرتم کرد تو اب گفت یاد بگیر .خخ. گفت کار بانک خیلی شلوغی داره ها؟ گفتم من در دوران مدرسه تابستونا و بعد کلاس درس واسه اینکه دستم تو جیب خودم باشه میرفتم فروشندگی چسبیده به مکان زیارتی که همش شلوغیه برعکس علاقه دارم به محیط شلوغ و پویا که میخوام بیام بانک. بعد گفت شما واسه این شغل (یک بخش ستادی) خیلی عالیی ولیکن نمیتونیم الان بزاریمت اونجا گفتم قربونت بشم اگه میخواستم تو ستاد باشم که همین کارمو ادامه میدم. درامدشو هم میدونین که چقدر بیشتره. هنوز روانشناسه زل زده بود بهم و ساکت بود منم با خنده جواب میدادم ایشونو میدیدم خیره شده به من خندم بیشتر میشد. گفتن چالش داری ت زندگیت؟ گفتم چالش بنظر من یک مشکله که رفع کردنش باعث پیشرفتت میشه و بزرگترین چالش من همیشه بهترین بودنه. اینکه هرجا باشم بهترین باشم و مثال زدم براشون. وقتی عصبانی بشی چیکار میکینی و اصن با مشتری عصبی چطور برخورد میکینی؟ گفتم همیشه وقتی یک نفر عصبی روبروتون ایستاده بنظر من یک گزینه راه حل تو ذهنش داره از بین راه حل های مختلف اونم اینکه با مشاجره کردن خودشو خالی کنه. و من یه چیزیو همیشه در روابطم بکار میگیرم اون از اقای دیویی که میگم تنها راه پیروزی در یک مشاجره دوری کردن از اونه.

پس در مواجه با این اشخاص باید صبر کرد و با ارامش حرفشونو گوش داد و سمت و سوی صحبتمون با شخص عصبانی به سمتی بره که بهش این اطمینان رو بدبم منه مخاطبت فقط و فقط میخوام مشکلتو حل کنم و تو تیم تو هستم و مثال زدم از مواردی که برا خودم رخ داده . بعضی سوالاتم پرسیدن که الان خاطرم نیست ببخشین اما زیاد مهم نیست. بعد گفتن خانم روانشناس ما تمومیم شما بفرمایین . روانشناسم گفت من همون تست هوش ررو میپرسم. بعد نزدیک ۱۳ الی ۱۴ رقم رو انچنان سریع گفت و بعد گفت برعکسشو بگو . منم گفتم والا من امادگی همچین تستی رو ندارم اونم با این سرعت قرار بود هوامو داشته باشی که خخخخ. خلاصه خندیدیم و گفتن به خودت چند میدی از ۱۰ گفتم تست هوشو خراب کردم گفتن اونو حساب نکن گفتم ۹.۵ که نگین خودشیفتست خخخ. تشکر و خدافظی و اومدم بیرون(اصنم به من نگفتن انشالله ببینیمت تو شعبه و ازین حرفا خخخ اینم از شانس ما). تست روانشناسی هم سیصدو خورده ای من ۲ تا نظری ندارم زدم و فک کنم دوتا رو مغایر با هم زدم اخه بابا زیاده چخبرهههه مگه ناسا و هوافضا میخوایم بریم ما خخخ. خلاصه رفتم پیش خانم روانشناسه تپله گفتم نگا من مدته زیادیه ماموریتم خستم هوامو داشته باش گفت از چشات معلومه . بعد چندتا سوال از رو برگه پرسید نجات ماله کیه-جوجه اخر پاییز- کارگر ۶ نفر در ۸ روز - پدر شعر نو- بعد داشت مینوشت گفتم خانم تاحالا بهتون کسی گفته چقد خطتون زیباست یا من اولین نفرم. خندید گفت نه شما اولینی و تشکر و فلان و اینا.بعد مکعب بچگونه و بازی اعداد که جاش شکل میزاری دقیقا همون که بچه ها گفتن تا ۳ خط رفتم - بعد اون اعداد حفظی که خداییش اینقد تند میگفت من میگفتم بابا یکم اهسته تر بعد همینجور رقما زیاد میشد که من فک کنم برعکسش تا ۷ تا رفتم بعد گفتم منو رد نکنی ها قربون دستت . خندید گفت نگران نباش. هیچی دیگه اومدم بیام بیرون دیدم اع روانشناس خانمه اومده این سالن میگه اقای فلانی فلانی چیکار کردی گفتم هی یک تستی دادیم ولی اون تسته هوامو نداشتی ها گفت ااون دست گرمی بود که بگم اینجا همچین چیزی هست تو این سالن حواست باشه. گفتم اهااان . گفت خب چیکارش کردی گفتم همینجور میگفتم نمیدونم چند رقم رفتم همون حدود ۷ ۸ تا- گفت باقیش چی گفتم اوکیه اوکی گفت خب اینا همه جمع میشه نمره کل رو میده نگران نباش اگه یکی رو خراب کردی- دیگه خدافظی گرمو اینا و تمام- ببخشین امکان داره بعضی چیزا یادم نبوده باشه
انصافا بچه های گلی اومده بودن و واقعاااااا واقعاااااا این بچه ها من مطمئنم هر کدومشون واسه بانک یک دارایی با ارزشن - ینی خدای اخلاق- خدای برخورد- خوش صحبت و خوش تیپ و باهوش- دم همتون گرم و ارزوی قلبیمه همکار شما عزیزان باشم. همتون عشقین

 

حسابداری/مازندران

سلام خدمت دوستان ، من از تجربه بقیه بچه ها خیلی استفاده کردم ، الانم وظیفم میدونم تجربه امروز مصاحبه خودم رو بگم به بقیه
من ساعت ۷:۱۵ رسیدم به محل مصاحبه تو یه سالن فوتسال بودیم که بهمون چندتا فرم دادن پر کنیم ، بعد از پر کردم فرم رفتیم برا یه محل دیگه برا تحویل مدارک ، بعد از تحویل مدارک بچه ها به دو دسته تقسیم شدن ، گروهی رفتن واسه مصاحبه تخصصی گروهی هم واسه تست های روانشناسی ، من‌خودم اول رفتن مصاحبه تخصصی
مصاحبه تخصصی: با اینکه رشتم حسابداری بود و منتظر سوالات حسابداری بودم ولی حتی یه سوال در مورد رشتم ازم نپرسیدن، دوتا خانم یه آقا بودن مصاحبه گرا ، سوالاشون این بود : بانک ها موفق بودن تو اقتصاد یا نه ، وظایف تحویل دار ، میدونستی پول کم بیاری باید از جیب بدی؟؟ ، ۱۰ سال آینده خودتو کجا میبینی ، کار گروهی دوست داری یا فردی ، نقات ضعف و قوت ، چندتا رفیق صمیمی داری ، روحیات کار بانکی و بانکداری چیان؟؟ ، به کار بانک فکر کردی تا حالا ؟؟ خودتو جای تحویل دار گذاشتی تا حالا؟؟
روانشناسی هم اینا بود : بعد از زدن ۳۵۷ تست روانشناسی ، امیر کبیر زمان کی بود ؟؟ بهزاد کی بود ، رابطه تنبیه و تشویق ، ونزوئلا کجاس ، رابطه رودخانه و نفت ، اون مکعب کهس بودش که خیلی سادس ، تکرار اعداد بود ، ماشینی تو ۵ ساعت ۴۷۵ کیلومتر میره تو یه ساعت چقدر میره ، ماشینی ۷۵ کیلومتر رو تو یه ساعت میره ۵۰ کیلومتر رو تو چند دقیقه میره
کلا مصاحبه خوبی بود دوستان، اصلا سوالات چالشی از من نپرسیدن و خیلی هم محترم بودن مصاحبه گرا ، استرس نداشته باشید اصلا ،
امیدوارم مفید بوده باشه و دعا کنید واسه ما هم.

 

برای برگشت به صفحه اصلی تجربیات بانک تجارت اینجا کلیک کنید

درحال آماده‌سازی نظرات کاربران ...