آشنایی با رشته فلسفه
معرفی اجمالی رشته فلسفه
برای تعریف فلسفه بهتر است تفاوت آن را با سایر علوم توضیح داد زیرا سایر علوم هر یک به بخشی از موجودات عالم هستی میپردازند و آنها را مورد مطالعه و بررسی قرار میدهند. برای مثال یک گیاهشناس از بین همه موجودات هستی فقط گیاه را گزینش و درباره آن سخن میگوید یا یک ستارهشناس فقط اجرام آسمانی را مطالعه میکند، اما فلسفه درباره یک موجود گزینش شده سخن نمیگوید. بلکه همه امور را در عالم هستی مورد بررسی قرار میدهد و با همه موجودات سر و کار دارد. مثلا در فلسفه از خدا تا انسان، از عالم طبیعت تا ماوراء طبیعت و از روح انسان و موجودات غیر مادی تا اجسام، مورد بحث و گفتگو قرار میگیرد. تفاوت دوم این است که در فلسفه مسائلی عام و کلی درباره هر موجودی قابل طرح است. برای مثال در فلسفه درباره هر موجودی از خدا تا یک تکه سنگ میتوان پرسید این موجودی مادی است یا غیر مادی.
این دو فرق اساسی فلسفه با سایر علوم باعث شده که بتواند به پرسشهایی که پاسخشان بر عهده هیچ یک از علوم نیست پاسخ دهد. در واقع وظیفه سایر علوم پاسخ به چنین پرسشهایی نیست در حالی که این پرسشها برای انسان کنجکاو مطرح میشوند و نمیتوان کسی را مجبور کرد که درباره این مسائل فکر نکند. بلکه با اطلاع از دانش خاصی میتوان به پرسشهایی درباره هستی، موجودات و حقیقت انسان پرداخت.
رشته فلسفه پرسشهای بنیادی انسان را نسبت به مسائل وجود، هستی، جهان پیرامون انسان و حقیقت انسان بررسی میکند. این پرسشها گاهی درباره ارزشهای دینی و معنوی هستند که در فلسفه دین به آنها پاسخ داده میشود. گاهی درباره ارزشهای اخلاقی و مبانی ارزشهای اخلاقی هستند که به عنوان فلسفه اخلاق آن را میشناسیم و گاهی مبانی نظام حکومتی را در برمیگیرند که همان فلسفه سیاسی است و گاهی شامل مبانی هنر و زیباشناسی هستند. البته در دوره کارشناسی رشته فلسفه، دانشجویان بیشتر شناخت مفصلی درباره تاریخ فلسفه غرب به دست میآورند؛ یعنی سیر تاریخی فلسفه را از فلسفه یونان تا زمان حاضر و تا حدودی نیز سیر تاریخی فلسفه اسلامی را مطالعه و بررسی میکنند. گفتنی است که در کشور ما فلسفه اسلامی و فلسفه غرب به عنوان دو گرایش تحصیلی متفاوت ارائه شده است؛ یعنی رشته فلسفه در معنای عام آن به فلسفه غرب میپردازد و رشته الهیات گرایش فلسفه اسلامی، فلسفه و حکمت اسلامی را مورد بررسی قرار میدهد. سیستم آموزشی نیز دراین دو رشته تا حدودی تفاوت دارد؛ چون سیستم آموزش فلسفه غرب در کشور ما بیشتر بر اساس سیر تاریخی است اما سیستم آموزش فلسفه اسلامی بر اساس مکاتب فلسفی مانند فلسفه مشاء، اشراق یا ملاصدرا است. هر چند که دانشجویان هر یک از این دو رشته مطالعات محدودی نیز در زمینه فلسفه دیگر دارند؛ یعنی دانشجویان فلسفه غرب واحدهایی را در زمینه فلسفه اسلامی و دانشجویان فلسفه اسلامی واحدهایی را در زمینه فلسفه غرب میگذرانند. دروس اصلی و تخصصی رشته فلسفه عبارتند از: منطق قدیم، منطق جدید، منتخب متون کلامی و فلسفی، تاریخ فلسفهاسلامی، علم کلام، فلسفه اسلامی، فلسفه اخلاق در تفکر غربی، اخلاق در تفکر اسلامی، عرفان نظری، تاریخ فلسفه یونان، تاریخ فلسفه قرون وسطی تا رنسانس، تاریخ فلسفه از «بیکن» تا «هیوم»، تاریخ فلسفه از «کانت» تا نیمه دوم قرن نوزدهم، تاریخ فلسفه جدید و معاصر، فلسفه معاصر و مکاتب جدید قرن بیستم، متون فلسفی به زبان خارجی، متون فلسفی به زبان عربی ، متافیزیک در غرب، فلسفه علوم.
تواناییهای لازم
یکی از راههای موفقیت در فلسفه، آشنایی اولیه با ریاضیات و مباحث ریاضی است. در واقع ریاضیات پلی مناسب برای رفتن به طرف فلسفه است. علاقهمندی به فلسفه نیز یکی دیگر از عوامل موفقیت در این رشته است. آشنایی کامل به زبان انگلیسی برای دانشجویان فلسفه غرب و آشنایی به زبان عربی برای دانشجویان فلسفه اسلامی ضروری است.
موقعیت شغلی در ایران
رشته فلسفه اهمیت بنیادی در ارتقای سطح فکری جامعه دارد زیرا هر جامعه نیازمند افرادی است که اهل تفکر و نقادی باشند و مسائل و مبانی فرهنگی را متوجه شوند. رشته فلسفه وظیفه پرورش چنین متفکرانی را بر عهده دارد. اما متاسفانه این رشته با همه اهمیتش در جامعه ما بسیار مظلوم واقع شده است تا جایی که فارغالتحصیلان آن حتی موفق به استخدام در آموزش و پرورش ـ که متعارفترین زمینه کاری برای یک لیسانس فلسفه است ـ نمیشوند. فارغالتحصیل فلسفه از نظر شغلی یا باید به عنوان استاد و معلم فلسفه به تدریس فلسفه بپردازد یا در مراکز پژوهشی مانند دایره المعارفها و پژوهشگاه علومانسانی فعالیت کند که البته در چنین مراکزی بیشتر فارغالتحصیلان فوقلیسانس و دکترای فلسفه فعالیت دارند و یک لیسانس فلسفه در صورتی که فعال و علاقهمند باشد، میتواند به عنوان دستیار پژوهشگر در بعضی از این مراکز مشغول به کار شود.
برای مشاهده سایر رشته ها اینجا کلیک کنید