کاهش ۱۰ برابری زندانیان با حرفه آموزی و اشتغال زندانیان

به گزارش حقوق نیوز به نقل از جوان آنلاین، کاهش جمعیت کیفری و قضازدایی چند سالی است اتاق فکرها و مراکز سیاستگذاری حقوقی و قضایی کشور را به خود مشغول کرده است. این مسئله در حالی در کشور مطرح است که اوایل سال جاری پرونده آسیب‌های اجتماعی نیز با تاکید مقام معظم رهبری به عنوان یک اضطرار باز شد. بر این اساس مطالعه موازی این دو شاید اهمیت مسئله زندانیان و خانواده آنها و تکمیل چرخه آسیبی که به صورت بالقوه در فرآیند تولید زندانی وجود دارد را بیش از پیش نمایان کند. در حال حاضر زندانی و خانواده‌اش به عنوان یک گناهکار و مجرم همیشگی و مطرود از جامعه تعریف می‌شود. بماند که رویکرد مدیریتی جامعه نیز طرد اجتماعی زندانیان را به عنوان یک ابزار بازدارنده اجتماعی در برابر هنجارشکنی‌ها قلمداد می‌کند و این مسئله باعث ریشه دواندن نگاه ضد زندانی و خانواده وی در افکار عمومی شده است. به طور کلی اغلب آسیب‌های اجتماعی مولود نگاه‌های خود اجتماع هستند. در حال حاضر خانواده زندانیان چهار برابر زندانیان جمعیت دارند، یعنی رقمی بالغ بر یک میلیون نفر که حدود ۹۰ درصد از آنها زیر خط فقر زندگی می‌کنند. جامعه نباید زندانی را (به دلیل بروز مشکلات، قوانین و حتی ارتکاب بزه) برای همیشه از خود طرد کند. زندانی مانند همه افراد جامعه اصلاح پذیر و قابل بازگشت برای ادامه زندگی مسالمت‌آمیز با سایر هموطنان است. زندانی محصول دستگاه قضایی نیست، تمام ارکان جامعه در تولید زندانی نقش دارند. برای رسیدن به جامعه مطلوب و عاری از مشکلات ناشی از زندان، لازم است همه ارکان جامعه به کمک و مدد زندانی بشتابند. زندانی مانند همه انسان‌های جامعه به کرامت و احترام نیاز دارد، زندانی را به دلیل رعایت موازین اخلاقی، انسانی و اجتماعی با برخوردهای انسان دوستانه بپذیریم. حرفه آموزی و اشتغال زندانیان بازگشت مجدد آنان به زندان‌ها را تا ۱۰ برابر کاهش می‌دهد. تغییر نگرش منفی جامعه نسبت به زندانیان، به بازگشت سعادتمندانه آنان به جامعه کمک می‌کند. «جوان» در گفت‌و‌گویی که با رحیم مطهرنژاد، رئیس بنیاد تعاون زندانیان ترتیب داد، بخشی از مسائل مبتلابه زندانیان و خانواده‌های آنها فارغ از جنبه قضایی و حقوقی را مورد بازخوانی قرار داده است. آنچه در ادامه می‌آید ماحصل این گفت‌و‌شنود است. بنیاد تعاون زندانیان به نهاد خاصی وابسته است یا یک مرکز خصوصی به حساب می‌آید؟ با تشکر از روزنامه «جوان» که به زندانیان و خانواده‌شان اهتمام دارد. بنیاد یک نهاد غیردولتی است. از بودجه‌های دولتی استفاده نمی‌کند و از کمک‌های مردمی گسترده‌ای برخوردار نیست. به صورت خودگردان اداره می‌شود و زیر نظر رئیس قوه‌قضائیه فعالیت می‌کند. حل مشکلات زندانیان در کشور ما نیاز به یک اجماع ملی دارد. ما هر چقدر بتوانیم باید عناوین مجرمانه را کاهش دهیم و گسترش تخلفات را با شیوه‌ای غیر از زندان کنترل کنیم. زندان در کشور ما چاره اساسی نیست. چرا تا به حال نتوانسته‌اید مسئله زندانیان و خانواده‌هایشان را به عنوان یک مسئله ملی معرفی کنید؟ ما سعی خودمان را کرده‌ایم و در چهار سال گذشته ارتباطات زیادی با مجلس، دولت، قوه‌قضائیه و نهادهای مرتبط که درگاه تولید زندانی هستند مانند نیروی انتظامی برقرار کرده و جلسه گذاشته‌ایم و به آنها هشدارهای لازم را داده‌ایم. باید تا جایی که امکانپذیر است رو به مجازات زندان نیاوریم تا به این صورت کمتر تولید زندانی شود و در نهایت کشور در معرض آسیب کمتری قرار بگیرد. باید توجه داشت که تولید زندانی ارتباطی به قوه‌قضائیه ندارد زیرا این قوه انتهای مرحله است و براساس قوانین کشور به موضوعی رسیدگی می‌کند که طبق قانون ممکن است منجر به تولید زندانی شود و این موضوع، باید از طریق دولت و مجلس به سمت تولید زندانی کمتر هدایت شود. به طور کلی هر یک زندانی سه آسیب تولید می‌کند. یک آسیب متوجه خودش در دوران محکومیت است. چون دوران محکومیت، دورانی است که زندانی باید در شرایط خاصی نگهداری شود، در حالی که ظرفیت‌های کشور ما به دلایل مختلف، از جمله مشکلات مالی و اقتصادی برای این موضوع خوب تعریف نشده است. دیگر اینکه خانواده زندانی در معرض آسیب قرار می‌گیرد. آسیب‌هایی با محوریت اختلال در امرار معاش، تحصیل فرزندان و بهداشت و درمان که هر یک به خودی خود تولید آسیب می‌کند. آمارهای رسمی نشان می‌دهد طلاق در میان خانواده‌های درگیر مسئله زندان در حال افزایش است. وقتی سرپرست خانواده بالاسر آن نباشد و امرار معاش آن خانواده مدیریت نشود طلاق زیاد می‌شود و این تولید آسیب است. آسیب سوم هم به جامعه می‌رسد. یعنی وقتی خانواده زندانی در معرض آسیب قرار می‌گیرد این آسیب به جامعه تسری پیدا می‌کند. وقتی امرار معاش نباشد، ممکن است و اتفاق هم می‌افتد یکی از اعضای خانواده دوباره در معرض آسیب قرار بگیرد. از فقر و نداری کسانی به آنها طمع کنند یا تن به کار پستی بدهند. یا تن به جابه‌جایی مواد بدهند یا دست به سرقت بزنند. پس هر چقدر زندانی کمتری در کشورمان داشته باشیم جلوی توسعه این سه آسیب را می‌گیریم. ما این را به دستگاه‌های مرتبط گفته‌ایم ولی حل آن یک اجماع، وفاق و همت ملی می‌طلبد. همه اول باید با این موضوع متفق شویم و بعد برای آن برنامه‌ریزی کرده و به آن عمل کنیم و تعداد زندانیان کشور را از سرچشمه‌ها و گلوگاه‌ها کاهش دهیم. مثل تعیین مجازات جایگزین در برخورد با تخلفات سطحی و سبک. پیشتر اگر کسی تخلفی در رانندگی مرتکب می‌شد باید مرحله به مرحله در دادگاه‌ها به آن رسیدگی می‌شد، ولی الان تعریف جدیدی برای آن کرده‌ایم و برای هر تخلف جریمه‌ای در نظر گرفته‌ایم. درست است که وجود تخلف و ناهنجاری اجتماعی برای هر کشوری بد است ولی چاره‌اش این نیست که متخلف به دادگاه برود و منجر به تولید زندانی شود. یکی از اقدامات بنیاد تعاون آماده‌سازی زندانیان برای بازگشت به جامعه است. این مسئله دو وجه دارد؛ یکی این است که جامعه زندانی را بپذیرد و یکی اینکه خود زندانی آمادگی برای ورود به جامعه را داشته باشد. آماری دارید که نشان دهد چند درصد یا چه میزان از افرادی که تحت پوشش برنامه‌های شما بودند جزو آمار بازگشتی‌ها به زندان هستند یا اگر به جامعه بازگشته‌اند زندگی موفق و عادی دارند؟ در قوه‌قضائیه بخشی با عنوان اداره کل مراقبت‌های بعد از خروج این مدیریت را انجام می‌دهد. زندانیانی که دوره محکومیتشان سپری می‌شود تحت حمایت شغلی قرار می‌گیرند و مبلغی وام به آنها پرداخت می‌شود که با آن کارهایی که در زندان یاد گرفته بودند را ادامه می‌دهند. آمارها نشان می‌دهد برگشت این گروه که جمعیت زیادی نیستند (به خاطر اینکه منابع مالی کمی به این موضوع در کشور ما اختصاص پیدا می‌کند) به زندان از ۴۶ درصد به یک تا دو درصد کاهش پیدا کرده است. یعنی اگر با هر معیاری این موضوع را بسنجیم جزو موفق‌ترین کارها در کشور است. چرا با وجود این مزیت همچنان اهتمامی برای حمایت از این طرح نیست؟ این همان اجماع ملی است که جای خالی آن دیده می‌شود. برای این موضوع حتماً باید نگاه وسیع‌تری داشته باشیم و منابع مالی بیشتری در اختیار قوه‌قضائیه قرار گیرد. دولت پیشنهاد دهد، مجلس هم تصویب کند و در این صورت دایره عمل گسترده‌تر می‌شود. لطفاً برنامه‌هایی که درباره آنها با مسئولان مرتبط جلسه داشته‌اید را مصداقی‌تر و جزئی‌تر بیان کنید مشخصاً کدام مسئولان چه کارهایی را باید انجام دهند؟ به طور مشخص دولت باید در بودجه‌های سالانه و درآمدهای توسعه‌ای‌اش به این موضوع توجه کند. شمایی از مجموعه اقداماتی را که انجام می‌دهید بفرمایید. وقتی دوران محکومیت زندانی شروع می‌شود تحت آموزش قرار می‌گیرد. بخشی از این آموزش‌ها اصلاحی، تربیتی و فرهنگی است که ماموریت ما نیست و در اختیار سازمان زندان‌هاست و ساز و کار قوی و خوبی هم برای آن وجود دارد. بخش حرفه آموزی و اشتغال زندانیان جزو ماموریت‌های ماست. برای این کار کارگاه‌هایی داریم که زندانیان در آنها ثبت‌نام می‌شوند. سه دستگاه، وظیفه آموزش فنی و حرفه‌ای به زندانیان را به عهده دارند. مهم‌ترین دستگاه با نقش پررنگ در این باره سازمان آموزش‌های فنی و حرفه‌ای است. در کنار آن سازمان زندان‌ها و بنیاد تعاون زندانیان است. برای حدود ۳۰۰ رشته فنی و حرفه‌ای برای زندانیان برنامه‌های آموزشی داریم. مثلاً هر چه درباره خودرو هست آموزش می‌دهیم. از برق اتومبیل و مکانیک تا صافکاری و نقاشی. درباره ساختمان‌سازی از اسکلت‌سازی و جوشکاری تا کارهای بنایی و کاشیکاری و تولید در و پنجره. مددجویان این آموزش‌ها را فرا می‌گیرند تا بعد از آزادی برایشان قابلیت استفاده داشته باشد. آموزش‌ها کاملاً سازمان یافته است و در نهایت از هنرجویان زندانی آزمون گرفته و به آنها گواهینامه داده می‌شود. در آن گواهینامه هم درج نمی‌شود که این آموزش‌ها و این گواهینامه را در زندان و در دوران محکومیت گرفته‌اند تا بتوانند از این گواهینامه‌ها در زمان آزادی استفاده کنند. کار بزرگ‌تر دیگری که بنیاد صورت می‌دهد و سابقه تقریباً ۷۰ ساله دارد ایجاد اشتغال در زندان‌هاست. مصوبه‌ای متعلق به سال ۱۳۲۹ وجود دارد که در آن هیئت وزیران وقت به اشتغال زندانیان توجه کرده است. احیای این مصوبه برای کشور ما تصمیم کلیدی است. در آن مصوبه هیئت وزیران تاکید کرده است تمام مواد، لوازم و تجهیزات مورد نیاز زندانیان، شهربانی‌ها و حتی دولت با ترک تشریفات توسط کارخانجات زندان‌ها تهیه و تولید شود. در این کار اشتغال مستتر است. این مصوبه بسیار خوب و بی‌نظیری برای اشتغال زندانیان است که در ۶۵ سال پیش به آن توجه شده است و از سال ۱۳۳۳ بنیاد رسماً ثبت شده و فعالیتش را گسترش داده و در حال حاضر در ۷۴۰ نقطه داخل، پیرامون و بیرون از زندان‌ها زندانی‌ها را در رشته‌هایی که عرض کردم مشغول کار و فعالیت کرده است. ولی ظرفیت این کار در کشور ما تا سه برابر هم قابلیت توسعه دارد به شرطی که آن اجماع ملی اتفاق بیفتد. آقای مطهرنژاد اشتغال زندانیان با رضایت خود زندانی است یا یک فرصت تحمیلی است؟ به هیچ عنوان. کاملاً داوطلبانه است. تمام برنامه‌های حرفه آموزی و اشتغال در سطح کشور به صورت داوطلبانه است و اتفاقا زندانیان هم به آنها اشتیاق دارند. بابت این کار دستمزد هم دریافت می‌کنند؟ بله. هر کدام از زندانیانی که در این کارگاه‌ها کار می‌کنند حقوق و دستمزد دریافت می‌کنند. براساس قانون کار یا الگوی دیگری دارد؟ چون زندانی محدودیت‌هایی برای آمدن به سر کار دارد و باید از زندان‌ها جدا شده، شمارش آنها انجام شود و تحویل کارگاه‌های ما بشوند فرصت‌هایی را از دست می‌دهیم و نمی‌توانیم هشت ساعت کامل از زندانی استفاده کنیم. مصوبه اخیر ما که اواخر اردیبهشت صورت گرفت برای زندانیانی که کارهای ساده انجام می‌دهند، ۳۰ درصد قانون کار جدید، برای زندانیانی که به صورت نیمه ماهر کار کنند، ۳۵ درصد و برای زندانیانی که کارهای ماهرانه انجام می‌دهند، ۴۰ درصد قانون کار را در نظر گرفته‌ایم. البته بسیاری از کارهای ما قابلیت شمارش و اندازه‌گیری دارند و ما برای اینکه زندانی بتواند تلاش بیشتری کند و بهره‌وری بیشتری داشته باشد تعریف دیگری هم داریم. به صورت کارمزدی با آنها حساب می‌کنیم. مثلاً زندانی کفش تولید می‌کند ما جفت مزدی با او حساب می‌کنیم. اگر فرش تولید کرد رجمزدی پرداخت می‌کنیم. بر این اساس برخی از زندانیان از ۵۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان در ماه دستمزد دریافت می‌کنند به لحاظ اینکه در آن کار ماهر شده‌اند و سرعتشان بالا رفته است. فرش‌های خوب تولید می‌کنند و ما به بازار عرضه می‌کنیم و از همین راه عایدی بیشتری دارند. درباره اشتغال زندانیان و کارگاه‌های داخل زندان‌ها توضیح ندادید که آیا درصد پرداخت‌ها و شرایط اشتغال تفاوت می‌کند یا خیر چون در داخل زندان دیگر مشکل ساعت کاری وجود ندارد؟ ابتدا بگویم که ما اشتغال در زندان را به چهار گروه تقسیم می‌کنیم. یک گروه اشتغال نشسته است که در همان اتاق یا سالن و‌ بندی که زندانی استراحت می‌کند، تولیداتی دارد که نیاز به سالن و کارگاه ندارد. مثلاً تور ماهیگیری یا گیوه می‌بافد یا روی عصا منبت‌کاری می‌کند. در خانم‌ها تولید روسری ابریشمی به صورت نشسته انجام می‌شود. گروه دوم اشتغال بسته است. یعنی در همان چهار دیواری زندان، زندانیان از بندهایشان جدا می‌شوند و در کارگاه‌های خارج از بندها و در سالن‌هایی کفش، فرش و لباس و انواع و اقسام محصولات چرمی، لامپ و لوازم ورزشی مانند توپ تولید کرده و مواد غذایی را بسته‌بندی می‌کنند. گروه سوم با اجازه شورای طبقه‌بندی زندان‌ها زندانیان را مورد ارزیابی قرار می‌دهد که آیا با توجه به جرمی که مرتکب شده‌اند می‌شود با تضمینی آنها را پشت دیوار بیاوریم؟ ما پشت دیوار هر زندان ۱۵ هزار هکتار زمین داریم. در این زمین‌ها کشاورزی، باغداری، دامداری و پرورش آبزیان انجام می‌شود. این زمین‌ها در پوسته امنیتی دوم زندان قرار دارد. در همین منطقه‌ها آسایشگاه هم برای زندانیان ساخته‌ایم. شب که کارشان تمام شد در این آسایشگاه‌ها استراحت می‌کنند و به محیط زندان بر نمی‌گردند. گروه سوم را اشتغال رای نیمه باز می‌گوییم. گروه چهارم اشتغال رای باز هستند. یعنی زندانیان را از آن پوسته امنیتی هم دور می‌کنیم و می‌بریم در شهر و شهرک‌های صنعتی و در کارخانجات و شهرداری‌ها و جنگل‌ها. این هم باز توسط شورای طبقه‌بندی زندان مجوز گرفته و از آن تضمین گرفته شده و آمده بیرون کار کرده و این گروه چهارم شب‌ها در منزلشان استراحت می‌کنند. گروه سوم و چهارم هم کمتر در معرض آسیب هستند و هم کمتر آسیب می‌رسانند و هم خانواده‌هایشان از آسیب دور می‌شوند. در حال حاضر خیلی از زندانیان ما نیاز به زندان‌های بسته ندارند و می‌شود در محیط‌های بیرون و تحت مدیریت بنیاد مشغول به کار شوند. جز امکانات و تسهیلاتی که برای ایجاد شغل بعد از آزادی در اختیار مددجو قرار می‌گیرد چه تدبیری اندیشیده‌اید که کارفرماهای خارج از زندان، برای به‌کارگیری زندانی آزادشده علاقه و رغبت نشان دهند؟ یکی از خلاهای بزرگ موجود در کشور ما موضوع اشتغال بعد از آزادی است که راه‌حل آن در همان اجماع ملی است که ابتدا اشاره کردم. زندانیان در دو مقطع نیاز به کار دارند، یکی دوران محکومیت که مسئولیتش با بنیاد است و دیگری بعد از آزادی که در کشور ما متولی خاصی برایش تعیین نشده است. ممکن است بعضی از دستگاه‌ها مثل سازمان زندان‌ها یا قوه‌قضائیه کمک‌هایی انجام دهند، ولی این نیاز به اهتمام ملی دارد. یکی از موانع وجود سوءپیشینه در پرونده زندانی است که مانع اشتغال است. هر دستگاهی برای استخدام یا دعوت به کار افراد دو گواهینامه از او می‌خواهد یکی سلامت و دیگری عدم سوءپیشینه. حضور در زندان به هر دلیلی، برای زندانی سوء پیشینه ایجاد کرده که بعد از آزادی هم مانع اشتغال او است. این نکته باید مورد توجه همه اعم از دولت، مجلس، قوه‌قضائیه و صاحبان صنایع و مشاغل قرار گیرد. باید میان زندانیان تفکیک قائل شویم. جمعیت بزرگی از زندانیان کشور افرادی هستند که تخلفات سطحی و سبک مرتکب شده‌اند. ما باید برای آنها تدبیر داشته باشیم و این نیاز به قانون دارد که ما این را به مراجع مختلف منعکس کرده‌ایم. باید قوانین ما در این زمینه اصلاح شود و به سمتی برویم که به مرتکبین تخلفات سطحی و سبک فرصت شش ماهه بدهیم برای آنکه به آن تخلف روی نیاورند و در این صورت به آنها یک گواهینامه سفید بدهیم. در گواهینامه‌های کنونی سوابق فرد منعکس شده و همین امر صاحبان صنایع و مشاغل اعم از دولتی، خصوصی‌، تعاونی و شهرداری را بر حذر می‌دارد که به این فرد کار بدهند. این موضوع باید در کشور ما اصلاح و از همه مهم‌تر باید فرهنگ آن عوض شود. در جامعه ما فرهنگ و نگرش منفی نسبت به زندانیان وجود دارد. در اصلاح آن رسانه‌ها خیلی می‌توانند نقش داشته باشند. تا زمانی که نگاه ما به یکی منفی است اصلا به او فرصتی نمی‌دهیم. اول باید نگاهمان را اصلاح کنیم. زندانی به هر دلیلی افتاده زندان، دوران محکومیتش سپری شده و آنچه قانون و مقررات کشور اقتضا می‌کرده برایش عمل شده، ما نباید دیگر به او به عنوان یک زندانی نگاه کنیم. چطور هر سال در مناسبت‌های ملی و مذهبی با علاقه و اعتماد زندانی آزاد می‌کنیم. هم دولت پول می‌دهد و هم مردم پول می‌دهند. یعنی برای آزادی همه با عشق پول می‌دهیم، ولی با عشق به زندانی کار نمی‌دهیم. این عشق باید ایجاد شود. یعنی مردم حس کنند که زندانی بیش و پیش از آزادی به اشتغال نیاز دارد. این در کشور ما در حال حاضر بسیار کمرنگ است. رسانه ملی و مکتوب و رسانه‌های مجازی باید فرهنگ را به نفع زندانیان تغییر دهند تا آنها هم فرصت شغلی پیدا کنند. شما معدود کارخانجات یا شرکت‌هایی را پیدا می‌کنید که حاضرند به یک زندانی کار بدهند. در این رابطه اکراه وجود دارد. این اکراه باید تبدیل به اشتیاق شود تا این مشکل حل شود. اشتغال بعد از آزادی در کشورمان بسیار کمرنگ است و این خود به خود برای کشور ما تولید آسیب می‌کند. نشانه‌اش هم همان بازگشت دوباره به زندان است. بازگشت دوباره به زندان بر اساس آمارهای رسمی در حال حاضر ۴۶‌درصد است. این رقم برای کشور ما هزینه زیادی تولید می‌کند. در صورتی که این رقم در صورت حمایت شغلی به یک تا دو درصد کاهش پیدا کرده است. جالب است بدانید این افراد جزو متعهدترین افراد در بازگشت اقساطشان به بانک‌ها شناخته می‌شوند. طبق آمار ۹۵ درصد زندانیانی که وام گرفته و شغل ایجاد کرده‌اند به موقع قسط می‌دهند. در حالی که مردم عادی جامعه ۷۰ درصد به موقع قسط می‌دهند. این نشان می‌دهد زندانی تحت تاثیر آموزش‌ها قرار گرفته است. آموزش‌ها چه اصلاحی تربیتی چه فنی و حرفه‌ای و چه فرهنگی رویش اثر گذاشته است. اینها همان شهروندان و هموطنان ما هستند که تا دیروز در جامعه و در کنار ما کار و کاسبی می‌کردند که یا ورشکست شده‌اند یا ازدواجشان به مشکل خورده و به خاطر مهریه در زندانند یا تصادف کرده و به خاطر دیه در زندان هستند. در بین جشن‌هایی که مردم، مسئولان و هنرمندان برای آزادی زندانیان می‌گیرند، من جای دو جشن را در کشور خالی می‌بینم یکی جشن صلح و سازش برای اینکه کمتر پرونده قضایی تشکیل شود و دیگری جشن ایجاد اشتغال. به طور کلی مسائل خانواده زندانیان چیست؟ اولین و مهم‌ترینش معیشت است. اولین آسیبی که سراغ خانواده زندانیان می‌رود اختلال در امرار معاش آنهاست. اگر امرار معاش آنها مدیریت نشود حتماً در معرض آسیب قرار می‌گیرند. سازو‌‌کار جدیدی برای امرار معاش زندانیان در کشور لازم است. الان در کشور ما ۲۰۰ سازمان مردم نهاد حمایت از زندانیان داریم که وظیفه خودشان می‌دانند که به خانواده زندانیان مستمری بدهند و از آنها حمایت کنند اما اگر خیلی خوشبینانه نگاه کنیم دایره عمل این انجمن‌ها ۱۰ درصد جامعه آماری خانواده‌های زندانیان را تحت پوشش قرار می‌دهد آن هم در حداقل‌ها. مبالغی که پرداخت می‌شود در حد پرداختی کمیته امداد به مددجوهاست. این کار نیازمند توجه جدی است. نباید نگاه کنیم که دلیل زندانی شدن فرد چیست. خانواده‌اش باید کاملاً تفکیک شود. اینجاست که نیاز به تغییر نگرش‌ها دارد. در حال حاضر در کشور ما خانواده زندانی در همان سبدی قرار می‌گیرد که زندانی هست. موارد مختلفی داریم که دختر خواسته ازدواج کند عمو، دایی، برادرش زندانی بوده ازدواجش به هم خورده است. اگر عضوی از خانواده‌ای به هر دلیلی به زندان افتاد، خانواده آن در جرمش شریک نیستند. زندانی هم طبق قانون مجازاتش را می‌بیند. ربطی به خانواده او ندارد. دوم تحصیل فرزندان آنهاست. در حال حاضر انجمن حمایت از زندانیان یکی از شهرهای کشور توانسته است از بین تعداد زیادی داوطلب، هزار و ۲۰۰ دانشجو را تحت حمایت قرار دهد. نیاز سوم هم بهداشت و درمان آنهاست. درباره بازگشت به جامعه و جامعه پذیری مددجوها چه فرهنگسازی‌ای صورت می‌گیرد؟ شما به فرهنگسازی اشاره کردید، ولی نگفتید برای انجام این کار متولی وجود دارد یا نه؟ با توجه به اینکه این یکی از کارهای بر زمین مانده در این رابطه است شما برنامه‌ای برای آن دارید؟ ما وظیفه خودمان دانسته‌ایم و گیرنده‌ها را در نیروی انتظامی، دولت، مجلس و قوه‌قضائیه فعال کرده‌ایم. با مسئولان رسانه ملی و اصحاب رسانه جلسه گذاشته‌ایم و توجهات را به این مسئله جلب کرده‌ایم. با این وجود اهتمام جدی نمی‌بینیم. کمتر فیلم و سریالی در کشور با هدف توجه به مسئله زندانیان ساخته شده اما عکس آن اتفاق افتاده است. یعنی در یک فیلم و سریال یک زندانی را طوری نشان داده‌ایم که جامعه از او متنفر شود. مثل سریال تکیه برباد. زندانی را در زندان نشان می‌دهد که در حال فرار، آدمکشی و جابه جایی و مصرف مواد مخدر است. خب جامعه چطور به او اعتماد کند؟ آیا فضای زندان‌های کشور ما این است؟ در آن مرتب آدمکشی اتفاق می‌افتد؟ مدام در آن مواد مخدر توزیع می‌شود؟ که اگر اینطور باشد فلسفه زندان و اقدامات اصلاح و تربیتی چیست؟ یا با حمایت نیروی انتظامی سریال ماتادور ساخته می‌شود که در آن زندانی با جعل سند وزارت اطلاعات از زندان فرار می‌کند و بیرون آدمربایی و جنایت انجام می‌دهد. آیا زندانیان کشور ما اینطوری هستند؟ فضای زندان‌های ما اینطور است؟ چطور می‌خواهیم در جامعه اعتماد‌سازی کنیم که اگر زندانی آزاد شد به او فرصت شغلی بدهیم. به او اجازه بدهیم که دوباره جزو همین جامعه قرار بگیرد. این خلا کشور ماست. چند فیلم ساخته‌ایم برای حمایت از زندانیان و خانواده آنها؟ ما یا مسئله را خیلی کمرنگ نشان داده‌ایم یا خیلی پررنگ. مثلاً یا زندان را لوکس نشان می‌دهند یا مخوف و غیرقابل اعتماد. اصلا صدا و سیما، سینما و سریال‌سازان ما تا به حال نتوانسته‌اند زندان جمهوری اسلامی را نشان دهند. من به شما زندانی نشان می‌دهم که در آن ۲۰۰ نفر نمازشب‌خوان وجود دارد. من زندانی به شما نشان می‌دهم که ۱۵۰ نفر در آن در طول سال روزه می‌گیرند. کی اینها نشان داده شده است. ما در زندان‌های کشور پنج مدرسه قرآن و حافظ کل قرآن داریم. در پنج استان زندانیان زندان‌های استان داوطلبانه سیگار ترک کرده‌اند. اینها نشان داده نشده تا مردم اعتماد کنند. هیچ گاه نشان نداده‌ایم زندانی تولید دارد و هنرمند شده است. گروه‌های تعزیه، سرود و گروه‌های مختلف داریم. گروه‌های بزرگ قرآنی داریم. چه زمانی اینها را در صدا و سیما و رسانه‌ها نشان داده‌ایم؟ همیشه بدی‌های آنها را نشان داده‌ایم. برای همین است جامعه به آنها اعتماد نمی‌کند. این نگرش‌ها باید عوض شود. باید اتفاق جدیدی بیفتد. جلوه‌های خوب حرفه آموزی، اشتغال، اصلاح و تربیت را نشان دهیم. مددجویی داشتیم در یکی از شهرستان‌ها بعد از آزادی می‌رود مسجد شهرشان همه محل او را با انگشت نشان می‌دهند و کفش‌هایشان را از او پنهان می‌کنند. این نشان می‌دهد دستگاه‌هایی که بودجه‌های فرهنگی می‌گیرند برعکس عمل کرده‌اند. چیزی که ما با آن سر و کار داریم برعکس چیزی است که در فیلم‌ها و سریال‌ها نشان داده می‌شود. زندانی‌ای را به شما نشان می‌دهم که کارتن‌خواب بوده الان در زندان حافظ قرآن شده است. اینها را به جامعه نشان نداده‌ایم برای همین است که جامعه زندانی را نمی‌پذیرد و کسی نمی‌رود از آنها دختر بگیرد یا کسی به آنها دختر نمی‌دهد. خودمان به این موضوع دامن می‌زنیم. باید نگاه‌هایمان را عوض کنیم

برای مشاهده آخرین اخبار اشتغال زندانیان اینجا کلیک نمایید

لطفا سوالات و نظرات خود را بیان کنید

ثبت پاسخ